مقاله درمورد طرح كاداستر

۰ بازديد
دسته بندي حسابداري
فرمت فايل docx
حجم فايل 15 كيلو بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

چكيده
كاداستر را مي توان مجموعه اطلاعات هندسي ، حقوق ، مالكيتي املاك – مستلغلات و مستحدثات و قطعات ملكي در محدوده چغرافيايي به صورت نظام به هم پيوسته كه پاسخگوي ( چه كسي ، كجا، چگونه ، چقدر مالك است .) باشد تعريف نمود.

هدف كاداستر ايجاد نظامي دقيق ، ساده و روان و مطمئن و قابل تغيير با زام حاكمبر امور املاك و مستحدثات كشور مي شباشد . كاداستر از ضروريات توسعه اقتصادي – اجتماعي – فرهنگي و نيز ابزار فني حقوقي اطلاعاتي زير بنايي هر كشور است .

اين تحقيق در ارتباط با ارزياتي اقتصادي طرح كاداستر ( نقشه برداري ملكي و مميزي املاك ) كشور مي باشد . ارگانها ، نهادها، سازمانهاي مختلفي ميتوانند از مزاياي اين طرح بهره مند گردند.

هدف اصلي اين تحقيق محاسبه و برآورد منافع و هزينه هاي مربوط به اجراي اين طرح مي باشد. در اينجا برآورد ميزان هزينه ها براي نبيست سال مدت اجراي طرح انجام گرفته است و تنها درآمد حاصل از يكي از انواع منافع اين طرح كه كمك به وصول ماليات است مورد ارزيابي قرار گرفته است و اين ارزيابي از طريف تكنيك فايده به هزينه صورت پذيرفته است . نتيجه به دست آمده اين است كه اين طرح از لحاظ اقتصادي قابل توجيه است .

يكي از اثرات اين طرح شناسايي املاك و مستغلات و جلوگيري از فرارهاي مالياتي آنها است

مقدمه
يكي از وظايف قانوني سازمان ثبت اسناد واملاك كشور ، اشراف كامل بر حدود واقعي املاك ، مستحدثات و اراضي در كشور است تا بتواند پايه واساس تثبيت و استقرار مالكيت مشروع صاحبان املاك را فراهم وميزان اراضي باير و موات شهري و مقوفات را تعيين نمايد و براي حصول به آن ، نظامي به نيازمند است كه اطلاعات هندسي جامع از محدوده كليه املاك كشور را همراه باش مده هر ملك ، مشخصات مالك در ملك را به طور كامل بنحوي رد اختيار داشته باشد كه امكان بازنگري پيوسته مجموعه ميسر باشد تا بتواند وظايف خود را با دقت و سرعت و صحت كامل انجام دهد . اين نظام راب ا توجه به تعاريف موجود كاداستر نامند.

در حال حاضر ثبت مالكيتا ملاك كشور بصورت توصيفي بوده يعني مشخصات توجيهي ملك از نظر موقعيت و ابعاد در سند بصورت نوشته بوده و غالبا موقيت ملك از طريق شماره قطعات ملكي مجاور نثبيت مي شود . ضمين اينكه ابعاد ذكر شده در سند اكثرا با اندازه واقعي آن تطبيق ندارد . تازه اين اشكالات متوجه املاكي است كه داراي سند رسمي مي باشند و براي آن بخش از املاك كه غير رسمي و قباله خطي دارند ابهام و اشكالات به مراتب بيشتر است .
با توجهبه روند گسترش روز افزون شهرها و بالا رفتن قيمت اراضي املاك و مستحدثات در كشور ابهامات و تقريبي بودن اطلاعات و امور املاك در تعيين محدوده ها، دامنه برخوردهاي حقوقي و تعارضات ملكي را بيشتر نموده و بر حجم دعاوي مطروحه در دادگاهها افزوده است .

از طرف ديگر براي صاحبان املاك در جهت اخذ مجوزهاي قانوني ، مربوط به خريد و فروش يا تغييرات وتعميرات املاك تشريفات پيچيده با تضييع وقت زياد بوجود آمده است .

محدوده هاي اراضي شهري كه در ثبت توصيفي اغلب به عوارضي نظير مسيل، رودخانه، ديوار باغ و مستحدثات ديگر كه زماني وجود داشته اند متكي است، به علت از بين رفتن يا جابجا شدن آن نشانه ها به مرور زمان ، پياده كردن محدوده هاي جديد بر اساس ثبت توصيفي بسيار تقريبي و بحث برانگيز است و به همين دليل اغلب در پياده كردن حدود جديد املاك با ملك مجاور تعارضات بوجود مي آيد .

نكته بسيار با اهميتي كه بايد به آن توجه خاصي نمود اينست كه منبع وصول انواع ماليات بر امور املاك نظير تعاون ملي ، ماليات خريد و فروش ، ماليات نوسازي و غيره فعلا بر اساس داده ها و اطلاعات مبهم و تقريبي ثبت توصيفي گذشته شده است و ضرر و زياني كه از اين بابت به اقتصاد كشور وارد مي شود ابعاد گسترده هاي دارد و بدون اغراق در سطح مملكت به حدود چندين ده ميليارد ريال در سال برآورد مي گردد. اگر از ذكر ساير مشكلات با توجه به امر جاري املاك كشور به خاطر پرهيز از طول كلام صرفنظر شود. قطعي به نظر ميرسد كه سرمايه گذاري مناسب در جهت اجراي طرح كاداستر هم از نظر اجتماعي و هم از نظر بازدهي اقتصادي ، كاملا موجه و اجتناب ناپذير مي باشد.

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

ملاحظات‌ خاص‌ در بكارگيري‌ استانداردهاي‌ حسابرسي‌ بخش‌ ۱۰۵:حسابرسي‌ واحدهاي‌ اقتصادي‌ كوچك‌

۰ بازديد
دسته بندي حسابداري
فرمت فايل docx
حجم فايل 10 كيلو بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

فهــرســت‌:
كليات‌ ۳ – ۱
ويژگيهاي‌ واحدهاي‌ اقتصادي‌ كوچك‌ ۱۳ – ۴
تاثير ويژگيهاي‌ واحدهاي‌ اقتصادي‌ كوچك‌ بر حسابرسي‌ ۲۲ – ۱۴
تاريخ‌ اجرا ۲۳
پيوست‌ ۱ : نمونه‌ گزارش‌ مشروط‌ حسابرس‌
پيوست‌ ۲ : نمونه‌ گزارش‌ عدم‌ اظهارنظر حسابرس‌

استانداردهاي حسابرسي:
بخش‌ ۱۰۵ : حسابرسي‌ واحدهاي‌ اقتصادي‌ كوچك‌ كليــات‌
كليات

۱ . هدف‌ اين‌ بخش‌، ارائه‌ راهنماييهاي‌ لازم‌ درباره‌ حسابرسي‌ واحدهاي‌ اقتصادي‌ كوچك‌ است‌.
۲ . استانداردهاي‌ حسابرسي‌، در موردحسابرسي‌ اطلاعات‌ مالي‌ كليه‌ واحدهاي‌ اقتصادي‌، صرفنظر از اندازه‌ آنها، كاربرد دارد. ويژگي‌ واحدهاي‌ اقتصادي‌ كوچك‌ به‌ گونه‌اي‌ است‌ كه‌ حسابرس‌ را ناگزير مي‌سازد رويكرد و طرح‌ كلي‌ حسابرسي‌ را متناسب‌ با شرايط‌ حاكم‌ بر هر واحد كوچك‌ مورد رسيدگي‌، تعديل‌ كند.
۳ . واحد اقتصادي‌ كوچك‌ در اين‌ بخش‌، به‌ واحدي‌ اطلاق‌ مي‌شود كه‌ تعداد كاركنان‌ آن‌ كم‌ يا ميزان‌ فروش‌ يا جمع‌ داراييهاي‌ آن‌، پايين‌ است‌. اين‌ گونه‌ واحدهاي‌ اقتصادي‌ معمولايك‌ يا هر دو ويژگي‌ زير را دارند :
• تفكيك‌ محدود وظايف‌ .
• تسلط‌ مدير يا صاحب‌ سرمايه‌ بر تمام‌ جنبه‌هاي‌ اساسي‌ فعاليتهاي‌ واحد اقتصادي‌ .
ويژگيهاي‌ واحدهاي‌ اقتصادي‌ كوچك‌
تفكيك‌ محدود وظايف‌
۴ . واحدهاي‌ اقتصادي‌ كوچك‌ در مقايسه‌ با واحدهاي‌ اقتصادي‌ بزرگ‌، معمولا منابع‌ كمتري‌ را به‌ اجراي‌ وظايف‌ امور مالي‌ تخصيص‌ مي‌دهند؛ زيرا، استخدام‌ كاركنان‌ مالي‌ با تخصص‌ بالا ممكن‌ است‌ براي‌ آنها مقرون‌ به‌ صرفه‌ نباشد. اگرچه‌ حصول‌ اطمينان‌ از حفاظت‌ داراييها و استقرار سيستم‌ مناسب‌ حسابداري‌ از مسئوليتهاي‌ مديريت‌ است‌، اما مديران‌ واحدهاي‌ اقتصادي‌ كوچك‌ معمولا تلاش‌ خود را بيشتر در زمينه‌هاي‌ عملياتي‌، مانند فروش‌ و بازاريابي‌، متمركز مي‌كنند.

۵ . كمبود منابع‌ و امكانات‌ امور مالي‌ و حسابداري‌ به‌ يكي‌ از دو حالت‌ زير منجر مي‌شود:
• امور دفترداري‌ ممكن‌ است‌ نامناسب‌ يا ناكافي‌ باشد. بنابراين‌ خطر ناقص‌ يا نادرست‌ بودن‌ صورتهاي‌ مالي‌ بيشتر مي‌شود.
• از آنجا كه‌ در تهيه‌ مدارك‌ حسابداري‌ و صورتهاي‌ مالي‌، احتمال‌ مي‌رود به‌ حسابرس‌ اتكاي‌ بيشتري‌ شود، مديران‌ اين‌ واحدها ممكن‌ است‌ به‌ اشتباه‌ تصور كنند كه‌ ديگر نسبت‌ به‌ اطلاعات‌ مالي‌ مسئوليتي‌ ندارند.
۶ . نظر به‌ اينكه‌ تعداد كاركنان‌ حسابداري‌ در واحدهاي‌ اقتصادي‌ كوچك‌ معمولا اندك‌ است‌، تفكيك‌ وظايف‌ گوناگون‌ بين‌ كاركنان‌ مختلف‌، به‌ شكلي‌ كه‌ در واحدهاي‌ اقتصادي‌ بزرگ‌ اجرا مي‌شود، امكانپذير نيست‌.
۷ . به‌ دليل‌ تفكيك‌ محدود وظايف‌ شايد نتوان‌ براي‌ كشف‌ تقلب‌ يا اشتباه‌، بر سيستم‌ كنترل‌ داخلي‌ اتكا كرد؛ براي‌ مثال‌، تعداد اندك‌ كاركنان‌ در واحدهاي‌ اقتصادي‌ كوچك‌ مي‌تواند محيطي‌ را به‌ وجود آورد كه‌ در آن‌، كارمند مسئول‌ ثبت‌ و ضبط‌ مدارك‌ حسابداري‌ به‌ داراييهايي‌ نيز دسترسي‌ داشته‌ باشد كه‌ به‌ آساني‌ قابل‌ پنهان‌ كردن‌، بيرون‌ بردن‌ از واحد اقتصادي‌ يا فروختن‌ است‌. به‌ همين‌ ترتيب‌، در مواردي‌ كه‌ تعداد كاركنان‌ اندك‌ است‌، برقراري‌ سيستمي‌ كه‌ كارهريك‌ از آنان‌ را به‌ طور مستقل‌ كنترل‌ كند، احتمالا امكانپذير نخواهد بود و در نتيجه‌، خطر كشف‌ نشدن‌ اشتباهات‌، بيشتر مي‌شود.
۸ . علاوه‌ بر اين‌، به‌ دليل‌ تفكيك‌ محدود وظايف‌، استفاده‌ از تسهيلات‌ رايانه‌اي‌ توسط‌ واحد اقتصادي‌ كوچك‌ ممكن‌ است‌ خطركنترل‌ را افزايش‌ دهد؛ براي‌ مثال‌، در واحدهايي‌ كه‌ از رايانه‌هاي‌ كوچك‌ استفاده‌ مي‌كنند، اجراي‌ دو يا چند وظيفه‌ زير در سيستمهاي‌ حسابداري‌ توسط‌ استفاده‌ كنندگان‌ از رايانه‌، بسيار متداول‌ است‌:

• تهيه‌ و تصويب‌ مدارك‌ اوليه‌.
• وارد كردن‌ اطلاعات‌ به‌ سيستم‌.
• تصدي‌ عمليات‌ رايانه‌.
• ايجاد تغيير در برنامه‌ها و پرونده‌هاي‌ اطلاعاتي‌.
• استفاده‌ از گزارشهاي‌ خروجي‌ رايانه‌ يا توزيع‌ آنها.
• تعديل‌ سيستمهاي‌ عامل‌.

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

دانلود مقاله در مورد تأثير بازار آزاد در اشتغال

۳ بازديد
دسته بندي حسابداري
فرمت فايل docx
حجم فايل 8 كيلو بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

بازار آزاد روي كاغذ يكطوري موفق است اما خود بازار آزاد چند پيش شرط دارد كه عبارتند از:

نظم و قانون، امنيت اشخاص و دارايي ها، تعادل بين رقابت و تعاون، تقسيم مسئوليت ها و پراكندگي قدرت، انتقال قوه قضايه، روابط بين المللي از نظر سياسي،تحرك اجتماعي، اعتماد به دولت، اشكال در آمد رقابت، آزادي اطلاعات همراه با مخالفت- يك پول ثبات و يك نظام قابل اتكا و كار آمد بانكي، نظارت يا اجراي انحصارهاي طبيعي توسط دولت، چترهاي حمايتي، تشويق نوآوري به ويژه بيمه و اعمال علامت تجاري و حفظ حقوق آثار مهمترين هدف انسانها مطلوبيت مي باشد. عامل آن بودجه- سليقه و رضايت مندي نوع ان را انتخاب نموده از نظر كار به مقدار اوقات فراغت و ساعت كار و مقدار پول بر مي گردد به نوع سليقه فردي.

هدف بنگاه اقتصادي كسب سود است.
هر چه دستمزد كمتر باشد هزينه نيروي كار كمتر است و تقاضا براي نيروي كار بيشتر مي شود.
زمانيكه قيمت بالا برود تعداد نيروي كار بيشتر مي شود و استفاده از آن به علت قيمت بالا كم مي شود و زماني كه تقاضا براي كار زياد باشد و قيمت پايين باشد اختلاف خوب نيروي كار به ۲۰۰۰ نفر مي رسد.شرط اساسي آن انعطاف پذيري قيمتها مي باشد و دستمزدها كه شرط اصلي بازار آزاد مي باشد.در كشورهاي جهان سوم چسبندگي دستمزد به سوي پايين وجود دارد.

آموزش در كشورهاي جهان سوم:
نيروي انساني مهمترين عامل توسعه مي باشد و سرمايه هاي مادي و مالي يك ابزار توسعه مي باشد.
پايه ثروت اصلي ملتها نيروي انساني توسعه يافته است. نيروي انساني كه بر مبناي فرهنك تخصص، آموزشي كمك كند به بهره وري مفيد باشد نيروي انساني كه بهره ور نباشد هيچ عامل ديگري جايگزين آن نمي باشد ممكن است رشد داشته باشيم ولي توسعه نداريم. از ۳۰تا۴۰ سال پيش تفكر بر اين بوده كه نظام آموزشي اثر مؤثر در بهره وري و نيروي كار دارد.
آموزش و رورش همگاني و ابتدايي بعد از چندين سال كه همگان با سواد شدن و سطح سواد بالا رفت هيچ نوع تحول صورت نگرفت از طرفي سرمايه صرف آموزش شد و از طرفي تحولي صورت نگرفته بلكمه فقر افزايش يافته چرا؟
براي جواب بايد به چند محور اشاره نمود.
از جمله: در دهه ۶ ميلادي شاخه اي از اقتصاد آموزش احداث گرديد كه بحث فايده آموزش را مورد بررسي قرار مي دهد و كار ان بررسي هزينه داشن آموز در سال و از طرف ديگر به عنوان خروجي بحث بهره وري مي باشد.
بهره وري نيروي كار از دو جهت مورد بررسي قرار مي گيرد.
۱٫ با افزايش دانش و تخصص فرد بيشتر توليد خواهد كرد.
۲٫ با دانش و تخصص انتظار مي رود شعور و فرهنگ و پيش رفتاري نيروي انساني به رشد و توسعه مؤثر باشد با مطالعاتي كه در كشورهاي جهان سوم وصرت گرفته نشان مي دهد از يك طرف بهره وري نيروي كار چندان افزايش پيدا نكرده و علت انكه مي گوييم تفاوتي وجود ندارد اين است كه تفاوت در آمدي وجود ندارد و افراد تحصيل كرده كمتر از افراد تحصيل كرده كشورهاي پيشرفته مي باشند و از نظر در آمدي هم فرق دارند.

دومين جمع بندي بدين صورت مي باشد:
۱٫ عدم تحرك و عدم كارايي در نظام آموزشي و مهمترين بحث بحث روشهاي يادگيري مي باشد. روش يادگيري روشي است كه فقط نسبت امتحان و از بر كردن است كه بر مبناي تحقيق و تحول.
۲٫ بحث تبحر و نا اگاه بودن معلمين: در كشورهاي جهان سوم معلمين به علت كمبود اقتصادي و سطح توقع كم كاري مي كند و در اين كشورها اقتصاد آموزشي رعايت نمي شود و نظام آموزشي و اداري عدم تحرك و ناكاآيي را دارا مي باشند.

در بحث خروجي بهره وري نيروي انسان كم است. زيرا نه قدرت تفكر و خلاقيت را ندارد و از رطفي با نيازهاي واقعي كشورهاي جهان سوم تناقض دارد.
خانواده ها به دليل انتظاري كه از تحصيل دارند و عموماً فكر مي كنند در شرايط بيكاري افراد تحصيل كرده موفق ترند فرزندان را به دنبال تحصيل فرستاده و بر اساس بازار روز كار و ارايه تحصيل در آن رشته مي كند.

برنامه ريزي آموزشي همراه با شرايط و نياز جامعه بايد باشد. آموزش و پرورش سر چشمه گرفته شده از نظام اموزش و پر الگو از نظام اموزشي كشورهاي استمارگر.
نظام اموزشي عالي هم مانند نظام آمنوزشي اوليه مي باشد خروجي متناسب با نياز جامعه نمي باشد.
يكي از ويژگيهاي دانشگاههاي كشورهاي جهان سوم بايد انعطاف پذير باشد و لحظه اي عمل كند و بر اسا نياز قوي و لحظه اي جامعه پذيرش داشته باشد.
دانشگاه علاوه بر مهارت بايد شخصيت و تفكر را براي دانشجويان فراهم اورد. تا به دنبال خلاقيت و ابتكار روي آورد. وروديها كه شامل اقتصاد خانواده و شخصيت خانواده در موقعيت ورودي و خروجي تأثير دارد.

وروديها كه شامل قدرت يادگيري فرداست سرچشمه گرفته است از:
اقتصاد خانواده= ميزان فقر يا نبود فقر
تغذيه= نوع بارداري مادر و تغذيه مادر و نوع تغذيه كودك چه قبل از تولد و چه بعد از تولد
بهداشت= نوع بارداري و تنوع روحي مادر چه قبل از تولد در رابطه با كودك
همشأن بودن= ازنظر محيطي و اقتصادي
آموزش و پرورش تنها توسعه نيرو نيست بلكه قبل از ورود به آن و دوران اوليه نيز مهم مي باشد.

دكترين رشد متعادل اقتصاد ورود باطل:
مدلهاي رشد توسعه تجربه اي از كشورهاي توسعه يافته دنيا مي باشد و ما نيز از تجربه آنها استفاده و توسعه دست مي يابيم. در نظر رشد رستو يكسري صنايع به عنوان صنايع پيشرو رشد يافته و در نتيجه بقيه صنايع بدنبال ان توسعه مي يافت. مثلاً در انگلستان صنعت نساجي رشد كرده و بقيه صنايع هم بدنبال ان توسعه يافته اند. اما در مدل رشد اقتصادي متعادل، اقتصاد بايد بطور متعادل حركت كند و اگر يك قسمت به تنهايي پيشرفت كند قسمتهاي ديگر توسعه نخواهد يافت در اين مدل همه بخشها بصورت همزمان رشد مي يبند بنيانگذار اين مدل ااقي نوركس مي باشد كه او را رزن اشتاين و وودن ادامه دادند.
اقتصاد كشورهاي جهان سوم دچار دوره باطل فقر مي باشند. دوره باطل فقر بدين صورت است كه سرمايه كم مي باشد در نتيجه كارايي توليد به دليل كاهش بهره وري توليد كم مي شود مثلاً در يك زمين كشاورزي در صورت عدم سرمايه گذاري بجاي استفده از تراكتور و تكنولوژي بايستي از نيروي انساني و بيل استفاده كرد. زمانيكه كارايي توليد در امد كاهش مي يابد در نتيجه ۲ اتفاق مي افتد.
۱٫ پس انداز كم مي شود
۲٫ تقاضا كم مي شود كه همين باعث كاهش سرمايه گذاي و اين دوره هموراه ادامه خواهد داشت.

سؤال: دور باطل چگونه شكسته مي شود؟
عمدتاً بويژه در دهه ۷۰ ميلادي تمركز بر سرمايه بود كه كشورهاي صنعتي و پيشرفته انجام داده و موفق شدند.

نكته اول:
نظريه هايي همچون روستو سرمايه گذاري را در صنايع پيشرو انجام داده اما نظريه رشد متعادل اقاي نوركس معتقد است در تمامي بخشهاي اقتصادي سرمايه گذاري كنيم بخشهايي كه حداكثر بهره وري سود اجتماعي را داشته باشند. يك تفاوت بايستي ميان سود اجتماعي و سود فردي قائل شويم.
مثال آقاي نوركس در مورد سود اجتماعي : اگر كارخانه بزرگ كفش كه روزانه ۳۰۰۰۰ جفت كفش توليد كند بعد از يك مدت دچار مشكل مي شويم اما اگر يك كارخانه با روزي ۱۰۰۰ جفت كفش و كارخانه مواد غذايي و كارخانه لوازم خانگي و … و صنايع مكمل ايجاد نمائيم بازده اجتماعي انها بيشتر مي شود بدين صورت كه كارگر كارخانه كفش از لوازم خانگي و كارگر لوازم خانگي از مواد غذايي و كفش استفاده مي نمايد . مهمترين اتفاقي كه در اينجا مي افتد كاهش ريسك عدم فروش مي باشد.
نكته دوم:
اقاي نوركس: كشورهاي جهان سوم مشكل عدم فروش و عدم وجود بازار مي باشد باي اينكه بازار فروش افزايش يابد نوركس دو راه حل ارائه مي كند ۱٫ تبليغات و بازاريابي را افزايش مي دهد. ۲٫ كاهش سطح قيمتها و افزايش قدرت خريد مردم.
مبناي تئوري نوركس اينستكه عرضه تقاضاي خود را ايجاد مي كند ( قانون say) مهمترين عهده مشكل كشورهاي جهان سوم نمي توانند كالا توليد كنند به نظر نوركس سرمايه گذاري همه جانبه و متنوع باعث تقسيم نيروي كار افزايش بهره وري مواد اوليه افزايش مهارتهاي فني گسترش ابعاد بازار و استفاده مطلوبتر از منافع بالا سري اجتماعي و اقتصادي مي گردد.
نكته سومي كه نوركس در تئوري خود بيان مي كند اينستكه كشورهاي جهان سوم عليرغم اينكارها داراي بازار كوچك مي باشندو درواقع تون توليد انبوه را ندارند و بحث در مورد تجارت خارجي و رفع موانع تجارت خارجي مي باشد و بويژه توصيه به همكاريهاي منطقه اي مي كند كه چند كشور محصولات يكديگر را استفاده و بازار مصرف هم باشند و بطور خلاصه سياستهاي اقتصادي درهاي بازار را براي كشورها توصيه مي كند.

ايرادهاي نظريه نوركس:
۱٫ سرمايه گذاري همه جانبه خارج از توان و منابع مالي كشورهاي جهان سوم مي باشد.
۲٫اين نظريه تأكيدش بر ايجاد صنايع نوين مي باشد در صورتيكه در كشورهاي جهان سوم صنايعي قديمي وجود دارند كه اين تئوري براي افزايش بهره وري آنها راهكاري وجود ندارد.
۳٫ با توجه به كمبود نيروهاي متخصص و سرمايه گذاري در تمام ابعاد تقاضا براي نيروي كار متخصص بشدت بالا مي رود.
۴٫با توجه به بيكاري زاد در كشورهاي جهان سوم(تراكم) زياد سرمايه در مراحل توسعه ضروري بنظر نمي رسد. درنقطه مقابل دكترين رشد متعادل اقتصادي مفهوم رشد نا متعدل اقتصادي را داريم. به عقيده آقاي هيرشمن هيچ كشور در حال توسعه اي وجود ندارد كه به اندازه كافي سرمايه و ديگر منابع داشته و بتواند آنرا بطور همزمان در تمام بخشهاي اقتصادي به جريان اندازد. بنابراين سرمايه گذاريها مي بايستي در صنايع يا بخشهاي منتخب يا پيشتاز صورت گيرد البته تنها زماني سياست رشد اقتصادي نا متقارن با رشد مداوم اقتصادي همراه خواهد بود كه دولت با اعمال سياستهاي دقيق همانند برنامه ريزي سياستهاي پولي و مالي و فشارهاي تورمي را از جمله مصرف را كنترل نمايد

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

دانلود مقاله در مورد مفهوم حسابرسى

۰ بازديد
دسته بندي حسابداري
فرمت فايل docx
حجم فايل 44 كيلو بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

حسابرسى به مفهوم اعم كلمه عبارت از هرگونه رسيدگى است كه به منظور تائيد يا اظهارنظر نسبت به درستى هرگونه مدارك و اسناد مالى توسط شخصى مستقل از تهيه كننده يا تهيه كنندگان آن مدارك و اسناد بهعمل آيد ـ چنين رسيدگى علاوه بر تجزيه و تحليل مدارك و اسناد موردنظر و تطبيق آنها با مستندات اوليه، طبعاً شامل پژوهش در اطراف چگونگى معاملاتى كه اسناد و مدارك مذكور نشان دهندهٔ نتايج حاصله از آنها است و بهطور كلى هرگونه اقدامى كه براى نيل به هدف فوق لازم باشد نيز خواهد بود.

پشت اين تعريف دنياى حرفهاى گستردهاى وجود دارد. در سيستم اقتصادى امروز دنيا، انتقال و گزارش اطلاعات مالى و اقتصادى صحيح به مراكز تصميمگيرى داراى اهميتى شگرف است. يكى از خصوصيات اين اقتصاد گسترده وجود سازمانهاى بزرگ دولتى و خصوصى است كه با سرمايههاى هنگفت و گاه بسيار هنگفت فعاليتهاى اقتصادى بهخصوصى را در يك منطقه يا در سرتاسر كشور و يا حتى در اقصى نقاط جهان اداره مىكنند. براى مديرانى كه در رأس اين سازمانهاى وسيع قرار دارند امكان نظارت بر تمام جزئيات كار در كارگاهها و ادارات و شعب چنين مؤسسات بزرگى وجود ندارد. و بنابر اين ناچار هستند داورى خود را نسبت به نيك و بد جريان امور، و همچنين تصميماتى را كه در رابطه با طرحها و برنامههاى آينده اتخاذ مىكنند، بر مبناء گزارشهاى مالى و اطلاعات ديگرى كه از ناحيهٔ دستگاه و يا خارج از آن بهدست آنها مىرسد بنيان نهند.

همچنين سهامداران خُرد و درشت كه احتمالاً اندوختههاى ساليان دراز خود را در اختيار شركتهاى سهامى گوناگون مىگذارند براى آگاهى از چگونگى اداره سرمايههاى خود و اطمينان از درستى عمل و كارآئى مديران و گردانندگان امور اين شركتها هيچ وسيلهٔ ديگرى جز صورتهاى مالى و گزارشهاى ساليانه هيئت مديره و توضيحاتى كه ممكن است در مجمع عمومى در اختيار سهامداران قرار داده شود ندارند. دولت نيز كه سهمى عمده از منابع مالى ملى را بهصورتهاى گوناگون براى انجام وظايف و برنامههاى خود به مصرف مىرساند، از بررسى اطلاعات مالى و آمارى براى اطمينان از درستى پيدايش و صرف اين منابع و وجوه بىنياز نيست. بهعلاوه قسمت عمده درآمد داخلى دولت از طريق وصول ماليات بَر درآمد شركتها و ساير اشخاص حقوقى و دارندگان مشاغل و مؤسسات بهدست مىآيد. طبيعى است كه در اين زمينه هم دولت نياز به اخذ و تحصيل گزارشهاى دقيق مالى مربوط به اين مؤسسات و اشخاص دارد .

كيست كه بگويد اين اطلاعات مالى كه بهصورت ترازنامهها و صورتهاى سود و زيان و منابع و مصارف وجوه و انواع و اقسام جداول اطلاعاتى پيوست آنها و تعديلاتى كه در ارقام بهعمل آمده، يا بايد بهعمل آيد، درست است و مىتوان به آن اعتماد داشت و روى آن حساب كرد؟ نظام اقتصاد جهان امروز بر مبناء مطالعهٔ عميق فعاليتهاى صنايع و مؤسسات بازرگانى و خدماتى و اطلاع دقيق از ارقام مربوط به نتايج حاصله از اين فعاليتها استوار است. موفقيت و بهبودى اقتصاد كشور، چه در جريان فعاليتهاى روزانه و چه در اجراء برنامههاى بلند مدت، منوط به گزارش صحيح اطلاعات مالى است. چگونه بايد نسبت به درست بودن يا حداقل قابلقبول بودن اين اطلاعات مالى و محاسبهٔ صحيح اين همه آمار و اعداد و ارقام اطمينان لازم حاصل شود؟ سهمى عمده از پاسخ به اين سؤالها مربوط به چگونگى وظيفهاى است كه حسابرسان در امر رسيدگى به اين گزارشها و اطلاعات و آمار ايفاء مىكنند.

همچنين سهامداران خُرد و درشت كه احتمالاً اندوختههاى ساليان دراز خود را در اختيار شركتهاى سهامى گوناگون مىگذارند براى آگاهى از چگونگى اداره سرمايههاى خود و اطمينان از درستى عمل و كارآئى مديران و گردانندگان امور اين شركتها هيچ وسيلهٔ ديگرى جز صورتهاى مالى و گزارشهاى ساليانه هيئت مديره و توضيحاتى كه ممكن است در مجمع عمومى در اختيار سهامداران قرار داده شود ندارند. دولت نيز كه سهمى عمده از منابع مالى ملى را بهصورتهاى گوناگون براى انجام وظايف و برنامههاى خود به مصرف مىرساند، از بررسى اطلاعات مالى و آمارى براى اطمينان از درستى پيدايش و صرف اين منابع و وجوه بىنياز نيست. بهعلاوه قسمت عمده درآمد داخلى دولت از طريق وصول ماليات بَر درآمد شركتها و ساير اشخاص حقوقى و دارندگان مشاغل و مؤسسات بهدست مىآيد. طبيعى است كه در اين زمينه هم دولت نياز به اخذ و تحصيل گزارشهاى دقيق مالى مربوط به اين مؤسسات و اشخاص دارد.

كيست كه بگويد اين اطلاعات مالى كه بهصورت ترازنامهها و صورتهاى سود و زيان و منابع و مصارف وجوه و انواع و اقسام جداول اطلاعاتى پيوست آنها و تعديلاتى كه در ارقام بهعمل آمده، يا بايد بهعمل آيد، درست است و مىتوان به آن اعتماد داشت و روى آن حساب كرد؟ نظام اقتصاد جهان امروز بر مبناء مطالعهٔ عميق فعاليتهاى صنايع و مؤسسات بازرگانى و خدماتى و اطلاع دقيق از ارقام مربوط به نتايج حاصله از اين فعاليتها استوار است. موفقيت و بهبودى اقتصاد كشور، چه در جريان فعاليتهاى روزانه و چه در اجراء برنامههاى بلند مدت، منوط به گزارش صحيح اطلاعات مالى است. چگونه بايد نسبت به درست بودن يا حداقل قابلقبول بودن اين اطلاعات مالى و محاسبهٔ صحيح اين همه آمار و اعداد و ارقام اطمينان لازم حاصل شود؟ سهمى عمده از پاسخ به اين سؤالها مربوط به چگونگى وظيفهاى است كه حسابرسان در امر رسيدگى به اين گزارشها و اطلاعات و آمار ايفاء مىكنند.

امروزه در بسيارى از كشورهاى جهان و تا اندازهاى در كشور ما نيز، صورتهاى مالى حسابرسى شده وسيلهٔ مناسبى براى نقل و انتقال و ابلاغ اطلاعات صحيح و به موقع و به مورد مالى در خصوص مؤسسات و شركتها و بانكها و حتى اشخاص عمده از قبيل مقاطعهكاران و بالاخره دستگاههاى دولتى و در نهايت امر دولت مركزى تلقى مىشود. منظور از صورتهاى مالى حسابرسى شده، ترازنامه و صورت سود و زيان و ساير جداول و يادداشتهاى مربوطه است كه به وسيلهٔ يك يا چند حسابرس مستقل مورد حسابرسى قرار گرفته و ”عقيدهٔ حرفهاي“ اين حسابرس يا حسابرسان نسبت به درستى و قابل بودن آنها در طى گزارشى موسوم به گزارش حسابرسى ابراز شده باشد.

بسيارى از اصطلاحاتى كه در زمينهٔ دانشهاى حسابدارى و حسابرسى مستقل بهكار مىروند در بادى امر بهصورت ترجمه يا اقتباس از اصطلاحات و كلمات خارجى وارد زبان ما شدهاند ـ از آنجا كه اين اصطلاحات برحسب آنكه از متون فرانسوي، انگليسى و يا آمريكائى و غيره به زبان فارسى راه يافته باشند متفاوت مىباشند، گاه تعميرات و مفاهيم متفاوتى به ذهن خواننده القاء مىشود، لذا در انتهاء كتاب فرهنگ مختصرى از لغات و اصطلاحات بهكار برده شده درج گرديده است.

تاريخچه :
اگرچه حسابرسى بهصورتى كه امروزه مورد عمل و استفاده است داراى سابقهٔ نسبتاً كوتاهى مىباشد، ولى بايد دانست كه حسابرسى به مفهوم اعم كلمه، يعنى رسيدگى به حساب و كتاب، سابقهاى بسيار طولانى دارد، كه مندرجاً با يك روند تكوينى به صورت كنونى درآمده است. مبداء شروع حسابرسى به زمانى برمىگردد كه لزوم برقرارى نوعى كنترل نسبت به عمليات و معاملات كسانى كه به مباشرت ديگران اقدام به وصول و يا خرج وجوه متعلق به آنان مىنمودند احساس گرديد. اين ضرورت بهخصوص در مورد كنترل وصول و مصرف وجوه عمومى ـ يعنى مال حكومت، يا بيتالمال يا خزانه ـ از ديرباز احساس گرديده و به همين علت سابقهٔ بازرسى عمليات مقامات مالى در دستگاههاى حكومتى و مملكتى بسيار قديمى است. بديهى است در آن روزگاران بهعلت ابتدائى بودن روشهاى حسابدارى و مدارك و دفاترى كه نگاهدارى مىشده است، و مهمتر از آن بهعلت ناچيز بودن نسبى اعداد و ارقام و ميزان و تعداد معاملات، وظايف شخص رسيدگى كننده بسيار مختصر بوده و گاه به استماع توضيحاتى كه توسط مباشران يا عمال مالى داده مىشد محدود مىگرديد. شايد به همين علت در عرف و فرهنگ انگلوساكسونها شخص رسيدگى كننده اصطلاحاً Auditor مشتق از كلمهٔ لاتين Audire به معنى شنيدن و استماع كردن، ناميده مىشود.
از قرن پانزدهم ميلادى )يعنى قبل از آغاز سلطنت صفويان( كه به دنبال رُنسانس، توسعه وسيعى در امور تجارت و بازرگانى جهانى به وجود آمده در نتيجه نياز حاصل از افزايش ميزان و تعداد معاملات، روشهاى حسابدارى به تدريج تكامل يافت، و با ابداع روش دفتردارى دو طرفه كه اصول آن نخستين بار به سال ۱۴۹۴ ميلادى در ونيز انتشار يافت، ثبت انواع و اقسام عمليات حسابدارى امكانپذير گرديد. از طرف ديگر توسعهٔ امور بازرگانى در يك سطح بينالمللي، كه خود گسترش خارقالعادهاى در فعاليتهاى ديگرى از قبيل بانكداري، كشتىرانى تجاري، بيمه و غيره را به همراه داشت، به كارگيرى سرمايههاى هنگفت به ميزانى بيش از مقدورات انفرادى بازرگانان وقت را ضرورى ساخت و در نتيجه اين امر، انواع و اقسام مشاركتها عرف گرديد كه به نوبهٔ خود موجب تكامل بيشتر روشهاى حسابدارى گرديد.

بدين ترتيب قبل از انقلاب صنعتى اروپا، گسترش نسبى فعاليتهاى اقتصادى و تكامل تدريجى روشهاى حسابدارى بهطور مسلّم در ايجاد حسابرس بهصورتى كه امروزه شناخته شده است )منتها با روشهاى ابتدائىتر( بسيار مؤثر بوده است، ولى با وجود آن، پيشرفت و رواج حسابرسى بيشتر مديون اثرات اقتصادى انقلاب صنعتي، كه به تدريج در طى قرن نوزدهم ظاهر گشت، مىباشد.

گسترش فوقالعاده فعاليتهاى اقتصادى در طى قرن نوزدهم ضرورت بهكار افتادن سرمايههائى به مراتب بيش از ميزانهاى پيش را بهوجود آورد و در نتيجه اين ضرورت، و سودآورى عمدهاى كه فعاليتهاى جديد در بر داشت، شركتهاى متعددى )بهخصوص از نوع شركتهاى سهامي( ايجاد گرديد و سرمايههاى هنگفتى بهدست اشخاص معدودى كه به حساب خود، و همچنين از طرف ساير صاحبان سرمايه، در سمت مديران اين شركتها انجام وظيفه مىنمودند سپرده شد. در چنين شرايط، بهخصوص با توجه به اينكه فعاليت همهٔ اين شركتها هميشه موفقيتآميز نبود، و در بعضى موارد خسارات عمدهاى به صاحبان سرمايه وارد مىگرديد، لزوم استخدام مديران كارآزموده به وسيلهٔ صاحبان اين قبيل سازمانها بيشتر احساس گرديد و در نتيجه، طبقهٔ صاحبان سرمايه و گروه گردانندگان اين سرمايهها در غالب موارد از يكديگر متمايز شدند. اين خود دليل ديگرى بود براى بهبود روشهاى حسابدارى از يك طرف و اشاعهٔ حسابرسان از طرف ديگر. ليكن از آنجا كه نقطهنظر صاحبان سرمايه بيشتر در جلوگيرى از هرگونه تقلب و سوءاستفادهٔ مديران و كارمندانى كه در استخدام آنان بودند خلاصه مىشد، لذا وظيفهٔ اساسى حسابرسان در اين زمان عمدتاً كشف هرگونه تقلب و سوءاستفاده بهشمار مىآمد.

در انگلستان، كه غالباً بهعنوان زادگاه فن جديد حسابرسى شناخته مىشود، در زمان انقلاب صنعتى و پس از آن، اصلاحات اساسى و بسيار گستردهاى در سيستمها و روشهاى حسابدارى بهعمل آمد. با افزايش اهميت و رونق كار شركتهاى سهامى در اين زمان، و انتقال وظيفهٔ اداره امور مؤسسات صنعتى و تجارى از صاحبان سرمايه به مديران حرفهاي، اصول و ضوابطى جهت بهبود امور مالى و حسابدارى پايهگذارى شد، و برقرارى يك سيستم كامل و مناسب حسابدارى به منظور پيشگيرى از سوءاستفادهها و يا كشف به موقع آنها، و بالاخره براى تهيهٔ گزارشها و صورتهاى مالى مورد اعتماد و قابلاتكاء، بيش از پيش ضرورى بهنظر رسيد. به تدريج كه سهامداران شركتها علاقهٔ بيشترى به بررسى صورتحسابهاى تنظيمى نشان دادند و بيشتر و بيشتر به اتكاء صورتهاى مالى و گزارش حسابرسان اتخاذ تصميم نمودند، نياز فراوانى بهوجود حسابرسان ورزيده و كاردان احساس شد. به اين ترتيب، ديگر وجود حسابرسان آماتور براى رفع احتياج تجارت و اقتصاد كشور كافى و مناسب بهنظر نمىرسيد، و حسابرسى متدرجاً بهعنوان حرفهاى مستقل شناخته شد.

بايد دانست كه حسابرسى مستقل از زمانى كه بهصورت امروزى شناخته شده است اغلب توسط حسابداران عمومى يا حسابداران مستقل انجام يافته و پيشرفت و توسعهٔ آن پا به پاى توسعه و رواج حرفهٔ حسابدارى مستقل بهوجود آمده است. حسابدار مستقل به شخصى اطلاق مىگردد كه بهطور كلى انجام خدمات حسابدارى و حسابرسى و ساير امور همانند با اين خدمات را در قبال دريافت حقّالزحمه )يعنى نه بهصورت استخدامي( حرفهٔ اصلى خود قرار داده و براى كسب اينگونه خدمات، همگان بتوانند به وى مراجعه نمايند.

اين نوع حسابداران از ديرباز علاوه بر انجام حسابرسىهاى مستقل به امور ديگرى نيز كه با حرفهٔ آنان هماهنگى داشته است، از قبيل تهيهٔ صورتحسابهاى نهائى سالانه براى شركتها و مشاركتها، رسيدگى به وضعيت و تصفيهٔ امور اشخاص حقيقى و حقوقى ورشكسته و بهطور كلى انجام هرگونه خدمات حرفهاى حسابدارى و مالي، مىپرداختهاند، و با وجود توسعهٔ روزافزون حسابرسى در قرن نوزدهم، معهذا تا زمانىكه انجام حسابرسى در مواردى بهموجب قوانين مختلف الزامى گرديد، و در موارد ديگر به تدريج رواج و عموميت يافت، قسمت اعظم فعاليتهاى حسابداران مستقل را خدماتى غير از حسابرسى تشكيل مىداد.

ليكن از اواخر قرن نوزدهم كه انجام حسابرسىهاى حرفهاى به تدريج عموميت بيشترى يافت، خدمات حسابرسى سهم بيشترى از فعاليت حسابداران مستقل را به خود اختصاص داده است، تا آنجا كه امروزه، اگرچه خدمات جديدى مانند رسيدگىهاى ويژهٔ مالي، مشاورههاى مالياتي، پژوهش و مطالعه در اطراف روشهاى سرمايهگذاري، تدوين و تنظيم و كمك در پياده كردن سيستمهاى حسابدارى مالى و صنعتي، خدمات كامپيوترى و غيره و جانشين بعضى يا قسمتى از فعاليتهاى پيشين مستقل شده، و خود موجب گسترش بيش از پيش حرفهٔ حسابدارى مستقل گرديده است، معهذا اينك قسمت اعظم فعاليت اغلب حسابداران مستقل )يا لااقل مؤسسات عمده( را حسابرسىهاى مستقل تشكيل مىدهد.

حرفهٔ حسابدارى مستقل خود در مقابل بعضى حرفههاى علمى ديگر )از قبيل پزشكى يا حقوق( داراى سابقهٔ نسبتاً كوتاهى است. بنا به تاريخ انجمن حسابداران خبره در انگلستان و ويلز، تعداد حسابداران مستقل در سال ۱۷۹۹ ميلادى يعنى پايان قرن هجدهم، در شهر لندن، كه در آن موقع شايد عمدهترين مركز بازرگانى و مالى جهان بهشمار مىآمده، از يازده نفر تجاوز نمىكرده است و با وجود نياز روزافزونى كه در كشورهاى مترقى در طى نيمهٔ اول قرن نوزدهم به خدمات اينگونه اشخاص پديد آمد، معهذا بنا به گفتهٔ يكى از بنيانگذاران انجمن فوقالذّكر، كه در تاريخ مذكور نقل گرديده است، تعداد حسابداران مستقل در سال ۱۸۷۰ ميلادى در شهر لندن اندكى كمتر از پانصد نفر بوده است.

در آن ايام حرفهٔ حسابدارى مستقل بهصورتى كه بعداً پديدار گرديده و بهخصوص در سالهاى بعد از جنگ جهانى دوم توسعه يافته است وجود نداشت و علاوه بر آنكه استانداردهاى حرفهاى مشخصى ايجاد نگرديده بود، به هر حال آن استانداردهائى نيز كه بعضاً توسط حسابداران مستقل سرشناس آن زمان رعايت مىگرديد، عموميتى نداشت و حتى فعاليت اصلى بعضى از كسانى كه خود را از جمله كارهاى ديگر، حسابدار مستقل نيز معرفى مىكردند را عملاً امور ديگرى از قبيل دلّالى بورس يا حراج و كارهاى وابستهٔ ديگر تشكيل مىداده است.
ايجاد و توسعه و پيشرفت حرفهٔ حسابدارى مستقل بهصورتى كه در طى قرن بيستم و بهخصوص نيم قرن اخير وجود داشته و دارد مديون افكار روشن و حسن نيت و جديت حرفهاى كسانى است كه به منظور اعتلاء اين حرفه و ايجاد و استقرار موازين شايستهٔ حرفهاى در طى نيمهٔ دوم قرن نوزدهم، نخست در نقاط مختلف اروپا و سپس در آستانهٔ قرن بيستم در ايالاتمتحده آمريكا، اقدام به تأسيس مجامع متشكل حرفهاى نمودند.

فعاليت اين مجامع در اوايل كار جنبهٔ محلى داشت و اعضاء هر انجمن را بيشتر حسابداران مستقل شاغل در شهر يا ناحيهٔ مربوطه تشكيل مىدادند، ليكن به تدريج با تلفيق مجامع محلي، انجمنهاى حرفهاى وسيعترى بهوجود آورده شد كه در سطح ملى و مملكتى فعاليت نموده و علاوه بر نقشى كه به تدريج در چگونگى تدوين قوانين مالى كشورها به عهده گرفتند، با ايجاد موازين و ضوابط حرفهاى و بالا بودن سطح اطلاعات اعضاء و داوطلبان عضويت خود، بهخصوص اعمال كنترل حرفهاى و انضباطى نسبت به آنان، حرفهٔ حسابدارى مستقل را بهصورتى كه امروزه در كشورهاى پيشرفته شناخته شده است، رهنمون شدند. امروزه در بيشتر كشورهاى پيشرفته جهان، حرفهٔ حسابدارى مستقل تحت نظارت انجمنهاى حرفهاى بهصورت متشكلى درآمده است و در بعضى از كشورها علاوه بر مجامع حرفهاى اصلي، انجمنهاى ديگرى نيز كه در جهت اعتلاء بيشتر و پيشرفت شاخههاى ويژه و تخصصى حسابدارى فعاليت مىكنند، تأسيس يافته است.

شايد مشهورترين اين مجامع انستيتوى حسابداران خبره در انگلستان و ويلز (The Institute of Chartered Accountants in England & Wales) و انستيتوى حسابداران رسمى امريكا (The American Institute of Certified Public Accountants) باشند، ولى مجامع عمدهٔ ديگرى نيز در ساير كشورهاى جهان و حتى در خود اين دو كشور وجود دارند. همهٔ مجامع حرفهاى عمده بهطور جهانى نيز فعاليت داشته و در سطح بينالمللى اقدام به استانداردگذارى مىكنند. پژوهشها و بيانيههاى اين مجامع و تحقيقات و تجربيات انفرادى يا دستهجمعى اعضاء آنها موجب گرديده است كه روشهاى حسابرسى نيز در طى سنوات به تدريج تكامل يافته و از فرم ابتدائى پيشين خود به روشهاى پيشرفته امروز تغيير يابد.

انواع حسابرسي :
در عمل افراد برحسب موضع و موقعيت خود و برحسب نوع و ماهيت صورتهاى مالى كه ممكن است مورد بحث باشد با انواع مختلف حسابرسى برخورد مىكنند.

پيش حسابرسى :
پيش حسابرسي به آنگونه رسيدگى به اسناد و مدارك هر عمل مالى و حسابدارى اطلاق مىگردد كه قبل از قطعى شدن عمل موردنظر انجام گيرد. اگرچه اين نوع رسيدگى را ممكن است نسبت به كليهٔ عمليات حسابدارى اعمال نمود، ليكن غالباً فقط در مورد اسناد هزينه، بهخصوص در موارد مقاطعه كاري، معمول گرديده و طى آن مميز )يا بازرس يا مميز حساب( اسناد موردنظر را قبل از عمل پرداخت از لحاظ رعايت مقررات مربوطه، اعتبارات بودجهاى مصوب و داشتن مجوز خرج و غيره رسيدگى كرده و در صورتىكه سند داراى شرايط لازم باشد، براى صدور اجازه پرداخت نزد مقام مربوط ارسال مىنمايد. پيش حسابرسى در حقيقت جزئى از سيستم كنترل داخلى دستگاه را تشكيل داده و اغلب توسط يك يا چند نفر از كارمندان حسابدارى كه مستقيماً در انجام معاملات مربوطه و احتمالاً عمليات حسابدارى دخالتى ندارند انجام مىگردد.

هدف از پيش حسابرسى بيشتر اطمينان يافتن از رعايت مقررات و دستورالعملها توسط دستگاه حسابدارى و عدم تجاوز از حدود اختيارات و اعتبارات مصوب است و بدين ترتيب بيشتر جنبهٔ داخلى امور مالى و حسابدارى دارد. ولى در عينحال استفاده از آن ممكن است از لحاظ جلوگيرى از اشتباهات و يا تقلبات نيز مفيد واقع گردد و به هر حال در حسن جريان امور حسابدارى مؤثر مىباشد.

كنترل داخلى:
سيستم كنترل داخلى مورد عمل در هر دستگاه از دو لحاظ در حسابرسى آن مورد توجه قرار مىگيرد. نخست آنكه در چند دههٔ اخير، رسيدگى به كنترلهاى داخلى برقرار شده در دستگاه مورد رسيدگى جزء استانداردهاى پذيرفته شده و متداول حسابرسى قرار گرفته و بهطورى كه گفتيم حسابرس مكلف است رسيدگىهاى خود را بر اساس اصول و موازين قبول شده و متداول حسابرسى انجام داده و اين موضوع را در گزارش خود تصريح كند. دوم آنكه بهطورى كه ذيلاً شرح داده خواهد شد چگونگى كنترل داخلى و قوّت يا ضعف آن در عمل، تا اندازهٔ بسيار زيادى در نوع رسيدگىهاى مورد لزوم حسابرسى و دامنه و عمق اين رسيدگىها مؤثر است و بنابراين قبل از شروع به عمليات حسابرسي، لازم است حسابرس قوت و يا ضعف سيستم كنترل داخلى برقرار شده در سازمان مورد رسيدگى را بررسى نموده و برنامهٔ حسابرسى خود را با توجه به آن تنظيم نمايد.

اين تعريف بسيار جامعى است كه به اختصار بيان شده است. بحث كنترل داخلى از جمله مباحث بسيار مهم و گستردهٔ علوم مالى است. شايد تا مدتى بعد از جنگ جهانى دوم مفهومى كه از عبارت كنترل داخلى موردنظر بود بسيار متفاوت از تعريف فوق و بسيار محدودتر از آن بود. در آن موقع منظور از كنترل داخلى عبارت بود از تقسيم وظايف و مسؤوليتها بين كارمندان مالى و حسابدارى دستگاه بهطورى كه انجام هر عمل مالى و حسابدارى و ثبت هرگونه معامله در دفاتر حسابدارى از آغاز تا پايان كار به وسيلهٔ يك نفر صورت نگرفته، بلكه در مراحل مختلف، اشخاص ديگرى نيز بهنحوى در عمل دخيل گردند، بهطورى كه كارهائى كه هر شخص انجام مىدهد بهطور مستقيم يا غيرمستقيم توسط شخص ديگرى كنترل گردد.

هدفى كه از اين كار موردنظر بود صرفاً جلوگيرى از اشتباهات و تقلّبات حسابدارى و در نهايت حفظ دارائىها در مقابل سوءاستفادهٔ مديران و يا كاركنان بود. بدين ترتيب كنترل داخلى اغلب به عمليات مالى و حسابدارى محدود گرديده و ساير عمليات دستگاه را با وجود اثرات مهم مالى آنها از نظر دور مىداشت. براى مثال با آنكه به حفاظت از موجودىهاى جنسى در مقابل سوءاستفاده )دزدي( اهميت زيادى داده مىشد، حفاظت از موجودىها در مقابل ضايعات يا نابابى و يا حفاظت از آنها در مقابل عدم كارآئى عملياتى واحدها و ادارات داخلى با وجود آنكه ممكن است خساراتى به مراتب بيش از سرقت بعضى از اقلام كالا به دستگاه وارد آورد در برقرارى كنترلها مورد توجه قرار نمىگرفت.

ولى به تدريج كه مسئلهٔ كنترل داخلى مورد تجزيه و تحليل بيشتر علمى و عملى قرار گرفت، اهميت عمليات غيرمالى دستگاه از لحاظ برقرارى يك سيستم كنترل داخلى جامع و مطلوب آشكار گرديد و در نتيجه كنترل داخلى مفهوم وسيعترى يافته و جنبههاى ديگرى را نيز كه در تعريف فوق ديده مىشود در برگرفت. بهطورى كه از اين تعريف بر مىآيد كنترل داخلى تنها به امورى كه عرفاً امور مالى و حسابدارى شناخته شدهاند محدود نگرديده و دامنهٔ بسيار وسيعى دارد. هرگونه مقررات، دستورات و كنترلهائى كه بهنحوى از انحاء در حفاظت از دارائىها در مقابل سوءاستفاده، ضايعات و عدم كارآئى واحدها و يا در نگاهدارى مدارك مالى و ادارى و عملياتى دقيق و قابلاطمينان و بالاخره در جهت نظارت كلى بر امور و بهبود هر يك از روشهاى دستگاه و افزايش كارآئى آن مؤثر باشد جزئى از كنترل داخلى دستگاه را تشكيل مىدهد.

كنترل داخلى و عمليات حسابرسى :
سيستم كنترل داخلى مورد عمل در هر دستگاه از دو لحاظ در حسابرسى آن مورد توجه قرار مىگيرد. نخست آنكه در چند دههٔ اخير، رسيدگى به كنترلهاى داخلى برقرار شده در دستگاه مورد رسيدگى جزء استانداردهاى پذيرفته شده و متداول حسابرسى قرار گرفته و بهطورى كه گفتيم حسابرس مكلف است رسيدگىهاى خود را بر اساس اصول و موازين قبول شده و متداول حسابرسى انجام داده و اين موضوع را در گزارش خود تصريح كند. دوم آنكه بهطورى كه ذيلاً شرح داده خواهد شد چگونگى كنترل داخلى و قوّت يا ضعف آن در عمل، تا اندازهٔ بسيار زيادى در نوع رسيدگىهاى مورد لزوم حسابرسى و دامنه و عمق اين رسيدگىها مؤثر است و بنابراين قبل از شروع به عمليات حسابرسي، لازم است حسابرس قوت و يا ضعف سيستم كنترل داخلى برقرار شده در سازمان مورد رسيدگى را بررسى نموده و برنامهٔ حسابرسى خود را با توجه به آن تنظيم نمايد

در دستگاههاى كوچك كه حجم عمليات چه از نقطهنظر بازرگانى و چه از لحاظ مالى و حسابدارى چندان زياد نيست، حسابرس مىتواند بدون صرف وقت زياد كليهٔ عمليات ثبت شده در دفاتر را با توجه به تمامى جزئيات مربوط به هر يك مورد رسيدگى قرار دهد. در چنين شرايطى حسابرس از صحت يا عدم صحت صورتهاى مالى موضوع گزارش خود اطمينان كامل خواهد داشت و اظهار عقيدهٔ وى نسبت بهصورتهاى مالى مذكور بر اساس يك رسيدگى كامل خواهد بود. ولى در بيشتر سازمانها تعداد عمليات بهقدرى زياد است كه رسيدگى به كليهٔ آنها در مدت زمانى معقول امكانپذير نيست و بدين ترتيب از تاريخ ارجاع هر حسابرسى مدت زيادى به طول مىانجامد تا حسابرس بتواند گزارش خود را ارائه نمايد. از طرف ديگر مرور در تعريف كنترل داخلى به خاطر خواهد آورد كه يكى از هدفهاى عمدهٔ كنترل داخلى آن است كه مدارك مالى و عملياتى دستگاه بهنحوى رضايتبخش و قابل اطمينان نگاهدارى شود و بنابراين به فرض آنكه در دستگاه مورد رسيدگى سيستم كنترل داخلى خوب و مؤثرى برقرار باشد رسيدگى به كليهٔ عمليات آن علاوه بر آنكه ضرورى نيست بلكه موجب اتلاف وقت و هزينه نيز خواهد بود. در چنين شرايط، يعنى در صورتىكه حسابرس شخصاً از مناسب بودن سيستم كنترل داخلى براى عمليات دستگاه و كافى بودن و مؤثر بودن آن اطمينان داشته باشد، اساساً نيازى به رسيدگى به جزئيات عمليات دستگاه نخواهد بود.

البته بايد توجه داشت كه براى اطمينان يافتن از مناسبت و كفايت سيستم كنترل داخلى دستگاه لازم است لااقل مقدارى از عمليات آن بهعنوان نمونه مورد رسيدگى و آزمايش قرار گيرد. حال اگر رسيدگىهاى انجام يافته حاكى از وجود يك سيستم كنترل داخلى مؤثر و مطلوب باشد حسابرس بدون نياز به رسيدگى به بقيهٔ عمليات دستگاه در واقع نتيجه گرفته است كه دفاتر و مدارك آن قابل اطمينان است و صورتهاى مالى نهائى كه از دفاتر و مدارك مذكور استخراج گرديده يا خواهد گرديد قاعدتاً بايد درست باشد. اما در صورتىكه با انجام رسيدگىها و آزمايشهاى محدود فوق نتيجه قاطعى در جهت آشكار نمودن نقاط ضعفى در آن بهدست نيايد، لازم خواهد بود حسابرس رسيدگىهاى خود را توسعه داده و بهعبارت ديگر اقلام بيشترى را مورد بررسى قرار دهد. چنانچه معلوم شود سيستم كنترل داخلى از بعضى لحاظ داراى نقاط ضعفى مىباشد طبعاً براى اطمينان يافتن از صحت عمليات ثبت شده، حسابرس در آن مورد يا موارد بهخصوص رسيدگىهاى بيشترى بهعمل مىآورد.

در سازمانهائى كه سيستم كنترل داخلى مؤثر و مناسبى وجود ندارد و يا كنترلهاى داخلى موجود اساساً قابل اطمينان نباشد وضع بهطور ديگرى است. در اين نوع سازمانها حسابرس براى اطمينان يافتن از قابليّت اطمينان و كافى بودن مدارك و دفاتر حسابدارى ناچار است هر چه بيشتر ريز عمليات مربوط را مورد رسيدگى قرار دهد. پس بهطورى كه ملاحظه مىشود حجم عمليات مورد رسيدگى تا اندازهٔ زيادى تابع چگونگى سيستم كنترل داخلى تئورئيك و عملى است كه در دستگاه مورد رسيدگى استقرار يافته است. هر چقدر كه كنترلهاى داخلى مؤثرتر و بهتر باشد احتياج به رسيدگىها و آزمايشهاى محدودترى خواهد بود و برعكس هر چقدر سيستم كنترل داخلى ضعيفتر باشد احتياج به رسيدگىهاى دامنهدارتر و عميقترى وجود خواهد داشت، تا آنجا كه در صورت عدموجود يك سيستم نسبتاً مؤثر و مناسب، ممكن است ضرورت بيابد كه حسابرس كليهٔ عمليات مربوط را مورد رسيدگى قرار دهد

وظايف حسابرس در مورد كنترل داخلى :
تدوين و برقرارى يك سيستم كنترل داخلى از وظايف مديران دستگاه است. حسابرس با آنكه روشهاى گوناگون عملياتى و حسابدارى دستگاه را مورد توجه و مطالعه قرار داده و نقاط ضعف احتمالى موجود در سيستم كنترل داخلى را مورد توجه خاص قرار مىدهد، معهذا هيچگونه وظيفهاى از لحاظ اصلاح و بهبود روشها به عهده ندارد، چه او اساساً حقّ مداخله در امور اجرائى دستگاه را نداشته و وظيفه او صرفاً بررسى و نقد حسابها و مدارك مالى است. رسيدگى حسابرس به سيستم كنترل داخلى مورد عمل در سازمان تحت رسيدگى فقط براى ارزيابى حدود عمليات حسابرسى است بيشتر از اين لحاظ صورت مىگيرد كه حسابرس در صورت امكان، دامنهٔ رسيدگىهاى خود را محدودتر نمايد تا در صورت لزوم قادر باشد هر چه زودتر پس از پايان دورهٔ مالى مربوطه، نسبت بهصورتهاى مالى نهائى نظر حرفهاى خود را اظهار نمايد

معهذا بهبود سيستم كنترل داخلى سازمان مورد رسيدگى هميشه موردنظر و علاقهٔ حسابرس است، چه رفع هرگونه نقطه ضعف و تقويت كنترلها مدارك مالى و حسابدارى را از نظر وى قابل اطمينانتر ساخته و علاوه بر تسهيل كار حسابرسى موجب مىشود كه حسابرس در اظهارنظر نسبت به درستى صورتهاى مالى مورد گزارش با اعتماد و خاطرجمعى بيشتر صحبت كند. بدين لحاظ در مورد رفع نقايص موجود در سيستم كنترل داخلى همكارى نزديكى بين حسابرس و دستگاه مورد رسيدگى وجود دارد، اگرچه كيفيت اين همكارى تا اندازهٔ زيادى تابع روابط شخصى حسابرس و مسؤولين امور مالى سازمان مىباشد. هر بار كه حسابرس در طىّ رسيدگىهاى خود به نقاط ضعفى در سيستم كنترل داخلى برخورد نمايد، خواه عيب از خود سيستم باشد خواه در نتيجهٔ عدم پيروى صحيح از دستورات صادره بهوجود آمده باشد، حسابرس نقاط ضعف مذكور را با پيشنهادات خود براى رفع آن به مقامات مسؤول دستگاه گزارش مىنمايد. اين گزارش ارتباطى با گزارش حسابرسى كه در باب حسابرسى مستقل مورد بحث قرار گرفت ندارد، بلكه گزارش مفصّلترى است كه توسط مؤسسات حسابرسى برحسب مورد به اسامى گوناگون از قبيل گزارش كنترل داخلي و يا گزارش مديريت و نظاير آن خوانده مىشود

حال ببينيم اگر حسابرسى در جريان رسيدگىهاى خود اصولاً توجهى به سيستم كنترل داخلى معطوف نداشت تكليف چيست؟ پاسخ آن است كه در صورتىكه حسابرسى به منظور اظهارنظر نسبت به درستى صورتهاى مالى نهائى صورت گرفته باشد، عدمتوجه كافى به سيستم كنترل داخلى مورد عمل دستگاه تحت رسيدگي، حاكى از آن است كه حسابرس وظايف خود را بهخوبى انجام نداده و به گزارش وى احتمالاً اطمينان چندانى نمىتوان داشت. زيرا به فرض آنكه حسابرس عمليات دستگاه را صددرصد و با توجه به كليهٔ جزئيات مربوط رسيدگى كرده و هيچ ايرادى مشاهده نكرده باشد تازه فقط آنچه را كه در دفاتر و مدارك مربوط به ثبت رسيده است مورد رسيدگى و اثبات قرار داده است و معلوم نيست آنچه در دفاتر و مدارك سازمان به ثبت رسيده واقعاً كليهٔ عمليات و فعاليت آن باشد. اين امر را فقط با اطمينان از كفايت سيستم كنترل داخلى دستگاه مىتوان معلوم ساخت و ضرورت رسيدگى به كنترل داخلى نيز كه به تدريج در امر حسابرسى عرف و متداول شده است تا اندازهاى مديون همين نكته است.

پس اگرچه تدوين و برقرارى يك سيستم كنترل داخلى يا اصلاح و بهبود آن جزء وظايف حسابرس نيست، ولى بررسى آن در هر نوبت حسابرسى جزء وظايف وى مىباشد. طبعاً اين بررسى در حسابرسى نخستين بهنحو نسبتاً مفصلى صورت مىگيرد ولى در دفعات بعدى حسابرسي، بررسى كنترل داخلى به آن تفصيل ضرورت نداشته و فقط تغييرات و اصلاحات آن مورد بررسى و تجزيه و تحليل قرار مىگيرد.

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

دانلود مقاله در مورد تئوري سلسله مراتب نيازها و ايجاد انگيزه در ادامه تحصيل معلمين

۰ بازديد
دسته بندي حسابداري
فرمت فايل docx
حجم فايل 14 كيلو بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

بعنوان يكي از اوليه ترين تئوريهاي محتوايي در انگيزش ، مي توان به نظريه سلسله مراتب نيازها اشاره كرد. در اين تئوري نيازهاي آدمي در پنج طبقه قرار داده شده است كه عبارتند از: نيازهاي جسماني، نياز به امنيت، نياز به محبت، نياز به حرمت، نياز به خوديابي و كمال، نيازهاي مذكور در سازمان بصورت پرداخت حقوق و مزايا و امكانات رفاهي ،ايجاد امنيت شغلي و مقررات حمايتي، تشكلهاي گروهي رسمي و غير رسمي در محيط كار ، قائل شدن حرمت براي فرد و كارا و در مراتب مختلف سازمان و ايجاد امكانات براي شكوفايي توان بالقوه افراد، ارضا مي شوند به طبقه بندي مذكور ، دو نياز دانش اندوزي و شناخت و درك پديده ه ، نياز به زيبايي و نظم،نيز اضافه شده كه قبل از نياز به خوديابي قرار ميگيرند ، شكل شماره ۱ سلسله مراتب نيازها را نشان مي دهد. اگر چه تئوري سلسله مراتب نيازها مستقيماً براي انگيزش كاري طراحي نشده است ، اما مي توان نتيجه گرفت كه با ارضاي اين نيازها براي فرد انگيزه به كار درسازمان ايجاد خواهد شد و شايد اين ساده ترين خواستها را بوجود مي آورند و در راه برآوردن اين خواسته هاست كه فرد به رفتار خاصي دست مي زند و انگيزه عمل در او بيدار مي شود.

برخي از صاحبنظران رابطه نياز و انگيزش را به اين صورت توصيف كرده اند كه نياز در فرد ايجاد محرك كرده و محرك باعث مي شود فرد به سمت هدفي براي ارضاي نياز خود حركت كند و انگيزش اتفاق بيفتد.
بر اساس اين نظريه محرك يا انگيزه ، احساس نيازي است كه جهتدار شده و به سمت هدفي موجد حركت شده است. نياز يك احسس است ، اما محرك يا انگيزه حاوي اقدام و عمل بوده و نيرويي زائيده و برخاسته از نياز است.

ايجاد انگيزه در ادامه تحصيل معلمان:
در زمينه ايجاد انگيزه در معلمان جهت شكرت در ضمن خدمت مطالعات فراواني صورت گرفته ، نتايج تحقيقات جكسون در اين مورد به پيشنهاد يك شيوه تكميل شده.
اجراي اين شيوه مستلزم آنست كه ساعات تدريس معلمان كاسته و در عوض ساعاتي به زمان تحليل و برنامه ريزي ، پژوهش و تحقيق توسط آنها افزوده شود . از نظر جكسون پژوهش و تحقيق بيشتر توسط معلمان موجبات ادراك برترآنان مي شود. لذا تداوم تحقيقات را فراهم مي سازد.
تيلن نيز بعد از پژوهش در همين زمينه در سال ۱۹۷۱ مي نويسد: معلمان از نقاط ضعف و تدريس خود به خوبي آگاهي دارند و از برنامه هاي آموزشي كه در برطرف كردن اين تقاط ضعف به انان كمك كند بخوبي استقبال مي كنند.

لورتن نيز در سال ۱۹۷۵ در اينمورد مي نويسد:
رضايتهاي روحي و رواني ناشي از تدريس موفق بعد از شركت در دوره هاي ضمن خدمت بزرگترين پاداش براي معليمن محسوب مي شود.
راين در اين مورد در سال ۱۹۷۸ ، بعد از مطالعات بسيار نتيجه گيري مي نمايد كه اين برنامه ها در اصلاح عملكرد معلمان و رشد حرفه اي آنان نقشي نخواهد داشت مگر آنكه پاداشهاي آشكار و نتايج مادي برايشان به همراه داشته باشد.

در مطالعه ديگري ليتل در سال ۱۹۸۲ مي نويسد:
برنامه هاي آموزشي ضمن خدمتي كه از تجزيه و تحليل فرماهاي دانشگاهي به دور بوده اند بيشترين تاثير را بر مدارس داشته اند و معلمان ازآن استقبال بيشتري كرده اند.
نتايج تحقيقات مومان و فيليبز و لورتي نمايانگر اين واقعيت است كه هرچه پاداشهاي رواني (ميزان رضايت روحي و رواني) در محيط مدرسه كمتر باشد، پاداش مادي بيشتري جهت شركت معلمان در برنامه هاي آموزش ضمن خدمت ضروري بنظر مي رسد.
بهر حال نتايج كلي اين تحقيقات، همچنين مطالعات سرجيواني نشان مي دهد كه معلمان از رضايتهاي روحي و رواني ، لذت بيشتري مي برند تا ساير انواع پاداشها.
آنها زماني كه مي بينند دانش آموزان بهتر ياد مي گيرند بيشتر كوشش مي كنند ، رفتار بهتري ارائه دهند، به معلمان خويش احترام مي گذارند و بطور كلي عملكرد بهتري دارند بيشتر احساس رضايت مي كنند. اين نتيجه گيري بوسيله مطالعات وسيع جويس و پك در سال ۱۹۷۷ تائيد شده است اين مطالعه وسيع در سطح چهل و دو ايالت در امريكا انجام شده نشان مي دهد كه بيشتر از هفتاد درصد از پاسخ دهندگان انگيزه اوليه شركتشان در آموزشهاي ضمن خدمت را افزايش رشد حرفه اي و شخصيتي مي دانند.

سيلور نيز در سال ۱۹۸۲ در يك بررسي تحقيقاتي در مورد انگيزه معلمان براي شركت دردوره هاي ضمن خدمت به همين نتيجه دست يافته است.
مروري اجمالي بر تحقيقات گذشته:
بنابر بررسيهاي انجام شده در زمينه سابقه تحقيق اين موشوع، تحقيقي كه دقيقاٌ در اين راستا انجام شده باشد، يافت نشده ، ليكن پاره اي تحقيقات با عواوين ديگر انجام شده كه مي توان برخي از نتايج آنها را درخصوص عوامل مورد بررسي در تحقيق حاضر ، مفيد فايده باشد. اين بخش بطور اختصار به عمده ترين نتايج اين بررسي ها مي پردازد.
تحقيق آقاي صمد ايزديدر سال ۱۳۷۱

عنوان تحقيق: بررسي كارايي و اثر بخشي آموزشهاي ضمن خدمت معلمان كارداني رشته آموزش ابتدايي در سطح استان مازندران.
هدف تحقيق: بررسي كارايي و اثر بخشي اموزشهاي ضمن خدمت معلمان رشته آموزش ابتدايي ، مقطع كارداني در سطح استان مازندران.

هدفهاي ويژه مطالعه پاسخگويي به سئوالات ذيل است:
۱- آيا آموزش ضمن خدمت معلمان در مواردي چون افزايش درصد قبولي و نمره ارزيابي از كار ، پذيرش مسئوليت و روحيه قوي در انجام فعاليت براي دستيابي به اهداف سازمان موفق بوده است؟
۲- آيا آموزش ضمن خدمت توانايي معلمان را در روش تدريس، شيوه كلاس داري ، طرح درسو كنترل و اداره كلاس بالا برده است.
۳- آموزشهاي ضمن خدمت تا چه اندازه باعث افزايش نظم و انضباط در معلمين گرديده است؟ آيا اين آموزشها معلمان را در برقراري نظم و انضباط در كلاس كمك نموده است.
۴- آموزش ضمن خدمت تا چه اندازه باعث افزايش دقت ، همكاري معلمان با يكديگر و با اولياء مدرسه با دانش آموزان و والدين آنها گرديده و تا چه اندازه مهارت تفكر براي حل مشكلات دانش آموزان در معلمين را موجب شده است.
فرضيات تحقيق:
۱- شركت معلمان در آموزش ضمن خدمت موجب افزايش نظم و انضباط در معلمان و برقراري نظم و انضباط مي شود.
۲- شركت معلمان درآموزش ضمن خدمت باعث افزايش دقت آنان مي شود .
۳- شركت معلمان در آموزش ضمن خدمت باعث افزايش همكاري معلمان با يكديگر و مديريت مدرسه ، دانش آموزان و اولياء آنها مي شود.
۴- شركت معلمان درآمورش ضمن خدمت مهارت آنها را در تفكر براي حل مشكلات درسي و غير درسي دانش آموزان افزايش مي دهد.
۵- شركت معلمان درآموزش ضمن خدمت باعث پذيرش مسئوليت و روحيه قوي در انجام وظايف محوله مي شود.
۶- شركت معلمان درآموزش ضمن خدمت توانايي آنان را در امر تدريس اعم از روش تدريس، طرح درس ، كنترل و اداره درس ، افزايش مي دهد.
۷- شركت معلمان در آموزش ضمن خدمت منجر به افزايش درصد قبولي دانش آموزان و نمره ارزيابي از كار معلمان مي گردد.

نتايج :
يافته هاي تحقيق نشان مي دهد آموزشهاي ضمن خدمت بعنوان ابزاري جهت بهبود كيفيت عملكرد افراد مطرح مي باشند.
۱- ۸۹ درصد از معلمان كاملاً موافق هستند كه نظم و انضباط معلمين در داشتن برنامه زمان بندي شده براي تدريس از جمله تاثيرات آموزش ضمن خدمت مي باشد.
۲- ۹۴ درصد معلمان كاملاً موافق هستند كه آموزش ضمن خدمت موجب گرديده تا معلمان رفتار و اعمال شاگردان را منظماً هدايت نمايد.
۳- ۸۸ درصد معلمان معتقدند آشنايي معلمان با كارهاي جمعي و نحوه ترتيب و اداره آنها در اثر شركت در آموزش ضمن خدمت است
۴- ۸۸ درصد معلمان نسبت به تاثير آموزش ضمن خدمت در ملتزم نمودن معلمين جهت رعايت بيشتر مقررات اداري و آموزشي كاملاً موافق يا موافق هستند.
۵- حدود ۸۳ درصد معلمان كاملاً موافق هستند با تاثير آموزش ضمن خدمت در گوش دادن دقيق به سخنان دانش آموزان و استفاده از آنها هنگام توضيح مطالب درس.
۶- ۹۳ درصد از معلمان كاملاً موافق افزايش كيفيت ارتباط بين معلمين و دانش آموزان در اثر آموزش ضمن خدمت هستند
۷- ۹۶ درصد معلمان اشاره به دقت معليمن درآموزش مسائل اساسي و با ارزش درس در اثر شركت آنها در آموزش ضمن خدمت دارند.
۸- ۹۲ درصد معلمان كاملاً موافق هستند كه همكاري معلمان با مديريت مدرسه در اثر شركت در آموزش ضمن خدمت است.
۹- ۹۶ درصد معلمان معتقدند با شركت معلمان در آموزش ضمن خدمت تشويق رفتار خوب دانش آموزان افزايش يافته است.
۱۰- ۸۸ درصد معلمان به تاثير آموزش ضمن خدمت در افزايش همكاري و ارتباط معلمان با اولياء از طريق شركت در جلسات انجمن اولياء و مربيان نظر كاملاً موافق دارند.
۱۱- ۸۸ درصد معلمان كاملا وافق هستند كه شركت معلمان در آموزش ضمن خدمت آنان را قادر ساخته تا دانش آموزان را براي برخورد با مشكلات خاص مراحل رشد آماده سازند
۱۲- ۹۰ درصد معلمان نسبت به تاثير آموزش ضمن خدمت بر معلمين جهت همدردي و همدلي با دانش آموزان براي حل مشكلات آنان نظر كاملا موافق دارند.
۱۳- ۸۸ درصد معلم ها كاملا موافق هستند كه شركت در ضمن خدمت موجب مي گردد تا معلمان در برخورد با مسائل و مشكلات غير درسي دانش آموزان و سعي در شناخت و جلوگيري از عوامل اساسي بروز مشكلات داشته باشند.
۱۴- ۹۵ درصد معلمان كاملاً موافق هستند كه معلمان باشركت در آموزشهاي ضمن خدمت همراه با احساس مسئوليت كه درآنها بوجود مي آيد به سرنوشت دانش آموزان بيشتر علاقه مند مي شوند در اين ارتباط رعايت عدالت و برخورد مناسب با استعداد و توانايي و ظرفيت هر يك از دانش آموزان و عدم تبعيض بين آنها بيانگر احساس مسئوليت معلمان است.
۱۵- ۸۰ درصد معلمان موافق اند كه معلمان شركت كننده در آموزش ضمن خدمت بين دانش آموزان تبعيض قائل نمي شودژند.
۱۶- ۷۸درصد معلمان اعتقاد دارند معلمان شركت كننده در آموزش ضمن خدمت از پذيرفتن مسئوليت استقبال مي كنند.
۱۷- ۹۵ درصد معلمان كاملاً موافق هستند كه آموزش ضمن خدمت باعث مي شود معلمان بين تجربيات قبلي، انتظارات و نيازهاي يادگيري شاگردان با هدفهاي آموزشي درس ارتباط معني داري برقرار كنند.
۱۸- ۹۴ درصد معلمان كاملا موافق هستند كه معلمان شركت كننده در آموزش ضمن خدمت هنگام ارائه درس روزانه فقط از يك روش استفاده نمي كنند
۱۹- ۹۷ درصد معلمان معتقدند آموزش ضمن خدمت باعث مي گردد تا معلمان توجه بيشتري به نيازهاي يادگيري شاگران داشته باشند.
۲۰- ۸۲ درصد معلمان كاملا موافق هستند كه معلمان شركت كننده در آموزش ضمن خدمت از طرح درس استفاده مي كنند.
۲۱- ۸۳ درصد معلمان اظهار داشتند كه معلمان شركت كننده از رسانه هاي آموزشي كمك مي گيرند.
۲۲- ۹۴ درصد معلمان كاملا موافق هستند آموزش ضمن خدمت باعث مي شود معلمين از روشهاي مختلف براي كنترل و اداره كلاس استفاده مي كنند
۲۳- ۹۲درصد معلمان موافق بودند كه آموزش ضمن خدمت باعث مي شود كه معلمين شركت كننده در آموزش ضمن خدمت هدف از امتحان را تشويق دانش آموزان به فعاليت بيشتر قرار دهند.
۲۴- ۹۳ درصد معلمان كاملا موافق هستند كه آموزش ضمن خدمت باعث گرديده تا معلمين تغييراتي را كه در جريان تدريس در رفتار دانش آموزان ايجاد شده را ملاك ارزيابي ميزان پيشرفت آنها قرار دهند.
۲۵- ۹۰ درصد معلمان معتقدند كه شركت معلمان باعث مي شود تا آنها هدفهاي تربيتي را اساس ارزشيابي آموزخته هاي دانش آموزان قرار دهند.
بطور كلي يافته هاي عمده تحقيق افزايش توانايي معلمان در تدريس اعم از روش تدريس ، طرح درس ، كنترل و اداره كلاس مي باشد.
تحقيق ديگر از آقاي علي قلي زاده در سال ۱۳۷۱ با عنوان بررسي تحليلي آموزش ضمن خدمت دبيران آموزش و پرورش استان تهران در دهه ۷۰-۶۰ بمنظور ارائه الگوي موثر مي باشد.

هدف اصلي اين تحقيق بررسي آموزش ضمن خدمت كاركنان آموزشي آموزش و پرورش بود.
اهداف فرعي تحقيق:
۱- بررسي كمي دوره اي آموزش ضمن خدمت دبيران دوره متوسطه در طول ده سال گذشته در استان تهران.
۲- بررسي نظرات شركت كنندگان در دوره هاي آموزش ضمن خدمت استان تهران.
جامعه آماري ، كليه دبيران شركت كننده در دوره هاي آموزش ضمن خدمت استان تهرن در طول دهه ۷۰-۶۰ (تعداد ۳۹۹۴)
نمونه آماري : نمونه گيري متناسب با حجم ۵ درصد (۲۰۰نفر)

مهمترين يافته هاي تحقيق:
۱- ۷۵ درصد اعتقاد داشتند كه علاقمندي به تدريس و فعاليتهاي آموزشي يكي از عوال مهم انگيزش براي شركت در دوره هاي آموزش ضمن خدمت مي باشد.
۲- ۸۰ درصد اعتقاد داشتند دستيابي به موفقيت شغلي برتر از عوامل موثر انگيزشي است.
۳- ۳۰ درصد معلمان وجود روحيه مدرك گرايي در جامعه را موثر دانستند.
۴- ۸۵ درصد علت ادامه تحصيل خود را ارتقاء علمي جهت انجام بهتر وظايف شغلي مي دانند.
۵- رابطه معني داري بين تطبيق با شريط احراز شغل فعلي و شركت در دوره هاي آموزش ضمن خدمت وجود دارد. كه تفاوت معني داري بين زنان ومردان وجود داشته است.
۶- رابطه معني داري بين شكوفا شدن استعدادهاي بالقوه و شركت در دوره هاي آموزش ضمن خدمت بدست نيامد.
۷- ۷۰ درصد علت شركت خود را دستيابي به مدارك بالاتر ذكر كرده اند.
۸- تفاوت معني داري بين مشكلات خانوادگي و شركت در كلاسها مشاهده گرديده است (۸۰ درصد) درزنان و مردان تفاوت معني داري بود بطوريكه زنان بيشتر از مردان به اين عوامل اشاره داشتند.
۹- تفاوت معني داري بين عدم رضايت از شغل و شركت در دوره هاي آموزش ضمن خدمت به دست نيامد.
تحقيق ديگر را آقاي يونس هوشنگ فتحي در سال ۱۳۶۲ با عنوان آموزش ضمن خدمت كاركنان آموزش و پرورش در سطح كاركنان حوزه ستادي آموزشو پرورش انجام داد . نتايج بدست آمده به مقرون به صرفه بودن سرمايه گذاري و صرف وقت در راه آموزش كاركنان اشاره دارد و بازده آنرا به مراتب بيشتر ازهزينه مصرفي مي دانند و به افزايش كارايي از طريق شركت در كلاسهاي كارآموزي و كارورزي تاكيد مي كند.

تحقيق ديگري توسط خانم شهناز نجفي در اصفهان انجام شده كه مختصراً به آن اشاره مي كنيم:
تحليل برنامه هاي آموزش ضمن خدمت معلمان و ارائه پيشنهادات براي بهبود كيفي آن
هدف تحقيق:
شناسايي و بررسي عواملي كه موجب بهبود كيفيت آموزشهاي ضمن خدمت مي شوند.
فرضيات تحقيق:
۱- براي بهبود كيفيت برنامه هاي آموزش ضمن خدمت اين برنامه ها بايد بر اساس نيازها ، علائق و گرايشات سني متفاوت معلمين طراحي گردد.
۲- براي بهبود كيفيت برنامه هاي آموزش ضمن خدمت بايد گرايشات و علائق معلمان در انتخاب شيوه هاي آموزشي مطلوب مورد توجه قرار گيرند.
۳- براي بهبود كيفيت برنامه هاي آموزش ضمن خدمت باين نگرشهاي متفاوت معلمين نسبت به سازمان يا نهاد فراهم كننده برنامه بعنوان يك عامل تعيين كننده مورد توجه قرار گيرد.
۴- براي ارتقاء كيفيت برنامه هاي آموزش ضمن خدمت بايد معلمين و مديران و ساير دست اندركاران در تنظيم اهداف ، تعيين موضوع، طرح و اجراي اينگونه برنامه بمنظور انعطاف پذيري بيشتر مشاركت داشته باشند.
۵- براي ايجاد انگيزه در معلمين جهت شركت موثر در دوره هاي آموزش ضمن خدمت بايد امتيازات مادي و غير مادي در نظر گرفته شود.
۶- براي بهبود كيفيت برنامه هاي آموزش ضمن خدمت بايد نحوه تمركز يا عدم تمركز ، زمان برگزاري و مدت برنامه ها با مشاركت فعال معلمين و ساير استفاده كننگان از برنامه ها ، تعيين شود.
۷- براي بهبود كيفيت برنامه هاي آموزش ضمن خدمت، اين برنامه ها بايد همزمان در همه مقاطع تحصيلي و با استفاده از متد هاي جديد آموزشي به اجرا گذارده شود.
۸- براي بهبود كيفيت برنامه هاي آموزش ضمن خدمت بايد در مورد تربيت مدرسين و تهيه امكانات براي به هنگام ساختن دانش و آگاهي مدرسين فعلي اقدامات لازم صورت پذيرد.

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

دانلود مقاله در مورد تعريف مسئوليت اجتماعي

۰ بازديد
دسته بندي حسابداري
فرمت فايل docx
حجم فايل 14 كيلو بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

يكي از مشكلات اساسي علوم اجتماعي اين است كه دانشمندان اين علم درخصوص پديده هاي اجتماعي، تعريف واحدي از خود ارائه نمي نمايند. اين امر، خود از يك طرف ناشي از پيچيدگي عنصر موردمطالعه آنها بوده و ازطرف ديگر ناشي از برداشتهاي متفاوتي است كه هريك از دانشمندان از يك پديده اجتماعي دارند.

موضوع مسئوليت اجتماعي نيز جداي از اين قضيه نيست، زيرا درخصوص ارائه تعريفي واحد از مسئوليت اجتماعي بين دانشمندان علم مديريت، اتفاق نظر وجود ندارد. «گريفين» و «بارني» (JAY B.BARNEY & W.GRIFFIN) مسئوليت اجتماعي را چنين تعريف مي كنند: <«مسئوليت اجتماعي، مجموعه وظايف و تعهداتي است كه سازمان بايستي در جهت حفظ و مراقبت و كمك به جامعه اي كه در آن فعاليت مي كند، انجام دهد». «درك فرنچ» و «هينر ساورد» در كتاب «فرهنگ مديريت» درخصوص مسئوليت اجتماعي مي نويسند: «مسئوليت اجتماعي&، وظيفه اي است برعهده موسسات خصوصي، به اين معنا كه تاثير سوئي بر زندگي اجتماعي كه در آن كار مي كنند، نگذارند. ميزان اين وظيفه عموماً مشتمل است بر وظايفي چون: آلوده نكردن، تبعيض قائل نشدن دراستخدام، نپرداختن به فعاليتهاي غيراخلاقي و مطلع كردن مصرف كننده از كيفيت محصولات. همچنين وظيفه اي است مبتني بر مشاركت مثبت در زندگي افراد جامعه».

«رابينسون» درهمين رابطه مي گويد: «مسئوليت اجتماعي يكي از وظايف و تعهدات سازمان درجهت منتفع ساختن جامعه است به نحوي كه هدف اوليه سازمان يعني حداكثر كردن سود را صورتي متعالي ببخشد».

<«كيث ديويس» معتقد است كه: «مسئوليت اجتماعي يعني نوعي احساس تعهد به وسيله مديران سازمانهاي تجاري بخش خصوصي كه آن گونه تصميم گيري نمايند كه در كنار كسب سود براي موسسه، سطح رفاه كل جامعه نيز بهبود يابد».

در تعاريف ديگري از مسئوليت اجتماعي آمده است:
– «مسئوليت اجتماعي از تعهدات مديريت است كه علاوه بر حفظ و گسترش منافع سازمان، درجهت رفاه عمومي جامعه نيز انجام مي گيرد».

– «مــــوسسات بازرگاني در جامعه اي كار مي كنند كه آن جامعه براي آنها فرصتهاي مختلفي را ايجاد كرده است كه آنها به كسب سود مي پردازند. درعوض، سازمانهاي مذكور بايد متعهد باشند كه نيازها و خواسته هاي جامعه را برآورده كنند. اين تعهد را مسئوليت اجتماعي مي ناميم».

– «مسئوليت اجتماعي، تعهد تصميم گيران براي اقداماتي است كه به طوركلي علاوه بر تامين منافع خودشان، موجبات بهبود رفاه جامعه را نيز فراهم مي آورد. در اين تعريف، عناصر چندي وجود دارد: اولاً، مسئوليت اجتماعي، يك تعهد است كه موسسات بايد درقبال آن پاسخگو باشند. ثانياً، موسسات مسئولند كه از آلوده كردن محيط زيست، اعمال تبعيض در امور استخدامي، بي توجهي به تامين نيازهاي كاركنان خود، توليدكردن محصولات زيان آور و نظائر آن كه به سلامت جامعه لطمه مي زنند، بپرهيزند. و سرانجام، سازمانها بايد با اختصاص منابع مالي، در بهبود رفاه اجتماعي موردقبول اكثريت جامعه بكوشند. اين قبيل اقدامات عبارتند از: كمك به فرهنگ كشور و موسسات فرهنگي و بهبود كيفيت زندگي». درنهايت، مقصود از مسئوليت اجتماعي اين است كه، چون سازمانها تاثير عمده اي بر سيستم اجتماعي دارند، لاجرم چگونگي فعاليت آنها بايد به گونه اي باشد كه در اثر آن زياني به جامعه نرسد، و درصورت رسيدن زيان، سازمانهاي مربوطه ملزم به جبران آن باشند. به عبارت ساده تر، سازمانها بايد به عنوان جزئي مرتبط با نظام بزرگتر كه در آن قرار دارند، عمل كنند.

لازم به ذكر است كه بين اخلاق مديريت، پاسخگويي اجتماعي و تعهد اجتماعي با مسئوليت اجتماعي تفاوت وجود دارد. در اين خصــــوص «اندرسن» در كتاب خود چنين مي نويسد: «هر دو اصطلاح اخلاق مديريت و مسئوليت اجتماعي در رابطه با رعايت ارزشها و هنجارها و اصول اخلاقي جامعه و تامين هدفهاي سازمان ازسوي مديران هستند… با اين تفاوت كه مسئوليت اجتماعي در ارتباط با مسائل كلان سازمان و اخلاق در ارتباط با رفتار فردي مديران و كاركنان است».

«استيفن رابينز» نيز در اين باره مي نويسد: «اگر مفهوم مسئوليت اجتماعي را با مفاهيم تعهد اجتماعي و پاسخگويي اجتماعي مقايسه نماييم، متوجه مي شويم كه مسئوليت اجتماعي در ميانه سير تكامل مشاركت اجتمـــــاعي مي باشد. (از تعهد اجتماعي تا پاسخگويي اجتماعي)».

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

دانلود مقاله در مورد ماليات بر املاك

۰ بازديد
دسته بندي حسابداري
فرمت فايل docx
حجم فايل 14 كيلو بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

ماليات بر املاك:
پيش از آنكه نحوه احتساب و تعيين ماليات بر درآمد اجاره و ساير در آمدهاي املاك را بيا كنيم، ابتدا به معرفي در آمدهاي مختلف ناشي از املاك مي پردازيم اهم مواردي كه موجب كسب در آمد از املاك مي شوند، عبارتند از:

۱- اجاره ۲- حق واگذاري (سرقفلي) ۳-انتقال قطعي(از طريق فروش يا معاوضه يا صلح يا هبه معوض) ۴- حق رضايت مالك (در مواردي كه مستأجر و صاحب سرقفلي براي انتقال محل به غير، لازم است در قبال پرداخت وجهي رضايت مالك را جلب نمايد ۵- حق ارتقاي به ملك غير (ارتفاق حقي است براي شخص در ملك ديگري مانند داشتن مجراي آب در ملك ديگري يا حق عبور از ملك غير) ۶- بهره مالكانه معادن معدني كه در زمين كسي واقع شده باشد ملك صاحب زمين است و استخراج آن تابع قوانين مربوط به استخراج معادن است، اما به هر حال اگر از اين بابت وجهي به صاحب ملك پرداخت شود، در آمد وي محسوب و مشمول ماليات خواهد شد.علاوه بر موارد فوق بايد توجه داشت كه ملك ممكن است مورد بهره برداري براي كشاورزي نيز واقع شود، اما در طبقه بندي در آمدها، در آمد كشاورزي خود به طور جداگانه شناسايي و مد نظر قرار مي گيرد. ۷- در موارد فروش ملك و دادن مهلت با ذكر اين مقدمه نسبت به نحوه احتساب ماليات موارد مهم مي پردازيم:

ماليات اجاره:
براي محاسبه ماليات اجاره ابتدا بايد ميزان مال الاجاره مشخصي گردد در قانون مالياتهاي مستقيم دو طريق براي تعيين اجاره بها پيش بيني شده است.اگر بين موجر و مستأجر سند اجاره رسمي تنظيم گرديده باشد و ضمنا مستأجر به غير از مال الاجاره وجه ديگري به عنوان وديعه و يا عناوين ديگر مثلا به صورتي كه در افواه عامه رهن و اجاره گفته مي شود و به صاحب ملك نپرداخته باشد مال الاجاره از روي همان سند رسمي تعيين خواهد شد و چنانچه واگذاري ملك بدون سند رسمي صورت گرفته و يا در صورت وجود سند از ارائه آن خوداري گردد و يا علاوه بر اجاره وجه ديگري هم نزد مالك سپرده شده يا ملك به رهن تصرف واگذار شده باشد، مال الاجاره از طريق ارزيابي و بر اساس مقايسه با املاك مشابه معين مي گردد.

پس از مشخص شدن اجاره كه معمولا به طور ماهانه منظور مي شود ميزان براي هر سال شمسي محاسبه مي گردد، حال اگر در تمام طول سال ملك در اجاره نبوده باشد، فقط مال الاجاره همان مدت از سال در اجاره بوده است منظور مي شود آنگاه بيست وپنج درصد (يك چهارم) مال الاجاره مذكور بابت هزينه ها و استهلاكات و تعهدات مالك نسبت به مورد اجاره كسر و سه چهارم باقيمانده به عنوان در آمد مشمول ماليات تلقي مي گردد.در آمد مشمول ماليات اخير مورد اعمال نرخ مالياتي كه طبق ماده ۱۳۱ قانون مالياتهاي مستقيم تصاعدي مي باشد(به ترتيب ۱۵ درصد تا ۳۵ درصد)قرار گرفته ماليات متعلق به آن محاسبه مي شود.به عنوان مثال،اگر ملكي در سال ۱۳۸۱ فقط به مدت سه ماه به قرار ماهي ۰۰۰/۰۰۰/۱ ريال (با سند يا از طريق ارزيابي) در اجاره بوده و ملك متعلق به يك نفر باشد ماليات مربوط به دوره عمل سال ۱۳۸۱ از بابت اجاره ملك مذكور به طريق زير محاسبه خواهد شد.

مال الاجاره سه ماهه در سال ۸۱ ۰۰۰/۰۰۰/۳=۳*۰۰۰/۰۰۰/۱
با كسر ۲۵ درصد مال الاجاره در آمد ۰۰۰/۲۵۰/۲=۷۵%*۰۰۰/۰۰۰/۳ مشمول ماليات بدست مي آيد.
ماليات ۵۰۰/۳۳۷=۱۵% نرخ ماده ۱۳۱*۰۰۰/۲۵۰/۲
در صورتيكه ملك به اجاره واگذار شده متعلق به اشخاص حقوقي باشد،نرخ ماده ۱۳۱ به در آمد مشمول ماليات اجاره اعمال نمي شود و از نرخ مقرر در ماده ۱۰۵ به ميزان ۲۵ ردصد خواهد شد.
در خصوص املاك مشاع بايد دقت شود كه سهم مال الاجاره و در آمد مشمول ماليات مربوط به هر شريك جداگانه تعيين و سپس مورد اعمال نرخ مالياتي قرا ر مي گيرد كه طبعا در اين صورت ماليات با لنسبه كمتري تعلق خواهد گرفت در اجاره دست دوم، مابه التفاوت در يافتي و پرداختي مشمول ماليات به نرخ ماده ۱۳۱ مي باشد يكي از اختلافات بارز بين موديان محترم و اداره امور مالياتي در خيلي از موارد بر سر اجاري بودن يا نبودن ملك است.ممكن است ماموران مالياتي ضمن واحديابي و تحقيقات محلي ملكي را به عنوان اجاره استفاده از ملك توسط اقوام،واگذاري به طور به طور مجاني و بد حسابي مستأجر و عدم پرداخت تمام يا قسمتي از مال الاجاره نسبت به مطالبه ماليات اعتراض نمايد.در اين راستا ياد آوري مي شود كه بطور كلي ملك مورد استفاده غير مالك اجاري تلقي مي گردد اما در عين حال قانون مالياتهاي مستقيم تسهيلات و معافيتهاي را در اين ماده قائل شده است كه اگر موديان اطلاع به حداقل كاهش خواهد يافت.

مهمترين اين موارد معافيت و تسهيلات قانوني به قرار زير مي باشد:
۱٫ محل سكونت پدر يا مادر يا همسر يا فرزند يا اجداد و افراد تحت تكلف مالك اجاري تلقي نمي شود،مگر آنكه به موجب اسناد و مدارك ثابت گردد كه اجاره پرداخت مي گردد.
۲٫ املاكي كه مجانا در اختيار سازمانهاي موضوع ماده ۲ اين قانون قرار مي گيرند غير اجاري تلقي مي شوند.
۳٫ چنانچه مالك ملك مسكوني خود را به اجاره واگذار و محل ديگري براي سكونت خويش اجاره نمايد،مال الاجاره پرداختي از مال الاجاره دريافتي كسر و بقيه طبق مقررات مشمول ماليات خواهد شد.
۴٫ در مورد شخص حقيقي كه هيچ گونه در آمدي ديگر ندارد در سال ۱۳۸۱ مبلغ ۰۰۰/۴۰۰/۱۷ ريال در آمد مشمول ماليات سالانه مستغلات از ماليات معاف و مازاد طبق مقررات اين فصل مشمول ماليات مي باشد به شرط اينكه اينگونه افراد به تسليم اظهارنامه خاصي كه مربوط به اين موضوع است اقدام نمايند.
۵٫ در موارد فروش ملك محل سكونت و دادن مهلت تخليه بدون اجاره بها،ملك مزبور تا شش ماه به شرط ذكر آن در سند غير اجاري و معاف از ماليات شناخته مي شود.
۶٫ مالكان مجتمعهاي مسكوني داراي بيش از سه واحد استيجاري كه با رعايت الگوي مصرف مسكن بنا به اعلام وزارت مسكن و شهر سازي ساخته شده يا مي شوند در طول مدت اجاره از صددرصد(۱۰۰%) ماليات بر درآمد معاف مي باشد در غير اينصورت در آمد هر شخصي ناشي از اجاره واحد يا واحدهاي مسكوني در تهران تا مجموع يكصدوپنجاه متر مربع زير بناي مفيد و در ساير نقاط تا مجموع دويست متر مربع زير بناي مفيد از ماليات ناشي از اجاره املاك معاف مي باشد.

ياد آوري:
۱٫ اگر كسي ادعا نمايد كه ملك خود را به طور مجاني در اختيار شخصي غير گذاشته است و اين ادعا را شخص اخير نيز تاييد نمايد، در اينصورت مالك معاف اما از شخص كه از ملك استفاده مي نمايد ماليات بر درآمد اتفاقي كه ميزان آن بيش از ماليات اجاره خواهد بود، مطالبه مي گردد.
۲٫ باتوجه به توضيحات فوق موديان محترم در اعتراض به ماليات مستغلات بايد محدوده مقررات قانون انتظار تعديل ماليات را داشته باشند.
تكاليف موديان
صاحبان در آمد اجاره مكلفند براي هر سال شمسي تا آخر تيرماه سال بعد اظهارنامه مالياتي كه فرم را ادارات امور مالياتي در اختيار مي گذارند،تنظيم و به اداره مالياتي محل وقوع ملك تسليم و ماليات متعلق را پرداخت نمايند.حال آنكه خودداري از تسليم اظهارنامه و پرداخت ماليات در موعد مقرر سبب مطالبه ماليات و وصول جرايم خواهد شد.

ماليات بر نقل و انتقال املاك و سر قفلي:
وقتي ملكي به فروش برسد و يا از طريق عقد ديگري مانند صلح معوض منتقل شود انتقال دهنده نسبت به ارزش معاملاتي آن ملك (كه بعضا به اصطلاح قديمي آن را قيمت منطقه اي مي گويند)به نرخ پنج درصد (۵%) مشمول ماليات مي گردد و اگر ملك داراي سرقفلي هم منتقل گردد،خواه دريافت كننده سر قفلي مالك باشد يا مستأجر، مطالبه ماليات از صاحب در آمد فقط بابت بهاي سر قفلي با نرخ دو درصد(۲%) به عمل مي آيد لازم به ذكر است كه اگر در سند انتقال ملك شرط فسخ آورده شود اين شرط مانع از وصول ماليات نقل و انتقال قطعي نخواهد بود ياد آور مي شود بهاي ملك يا عين معامله به هر ميزان كه در سند انتقال ذكر گردد در احتساب ماليات نقل و انتقال قطعي موثر نخواهد بود و ماليات به همان ماخذ ارزش معاملاتي محاسبه و وصول خواهد شد مگر آنكه انتقال گيرنده دولت يا شهرداريها يا مؤسسات وابسته به آنها بوده و يا ملك بوسيله اجراي ثبت و يا ساير ادارات دولتي به قائم مقامي مالك انتقال داده شود.كه در اين موارد چنانچه بهاي مندرج در سند كمتر از ارزش معاملاتي باشد،بهاي مندرج در سند (به نفع مودي)بجاي ارزش معاملاتي ملاك احتساب ماليات قرار خواهد گرفت.براي روشن شدن موضوع توجه خوانندگان محترم را به مثال عددي زير معطوف مي دارد:

ملكي كه مشتمل بر دو واحد آپارتمان مسكوني و يك باب محل كسب مي باشد جمعا در قبال ۰۰/۰۰۰/۳۰۰ ريال مورد معامله واقع شده است عرصه (زمين)ملك ۳۰۰متر مربع و اعيان(زيربنا)آن دويست متر مربع مي باشد با توجه محل وقوع ملك ارزش معاملاتي زمين آن به قرار متر مربعي ۰۰۰/۱۰۰ ريال و با توجه به نوع مصالح به كار رفته در ساختمان و قدمت آن،ارزش معاملاتي اعيان ملك هر متر مربع ۰۰۰/۱۵۰ ريال است.حق واگذاري(سرقفلي)محل كسب هم جداگانه به مبلغ ۰۰۰/۰۰۰/۴۰ ريال بين طرفين معامله تعيين شده است.ماليات نقل و انتقال قطعي ملك و سرقفلي به شرح زير مي باشد:

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

دانلود مقاله ماليات هاي مستقيم

۰ بازديد
دسته بندي آزمون ارشد
فرمت فايل docx
حجم فايل 11 كيلو بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

ماليات هاي مستقيم
مقدمه
ماليات يكي از ابزارهاي مهم در سياستهاي اقتصادي كشور مي باشد. تغيير نرخهاي ماليات سبب بوجود آمدن تبعات كوتاه مدت و بلند مدت در اقتصاد مي گردد. افزايش مالياتها در بلند مدت، انگيزه توليد را كاهش داده و باعث كاهش اشتغال و توليد و تجارت خواهد شد. در كوتاه مدت نيز افزايش مالياتها، باعث ركود شده و آن را تشديد مي كند.
به طور كلي مالياتها به دو گروه مالياتهاي مستقيم و غير مستقيم تقسيم مي شوند. مالياتهاي مستقيم شامل ماليات بر درآمد و ماليات بر دارايي مي باشد.

ماليات بردارايي شامل: 

۱- ماليات سالانه املاك
۲- ماليات مستغلات مسكوني خالي
۳- ماليات بر اراضي باير
۴- ماليات بر ارث
۵- حق تمبر
و ماليات بر در آمد شامل:
۱- ماليات بر درآمد املاك
۲- ماليات بر درآمد كشاورزي
۳- ماليات بر درآمد حقوق
۴- ماليات بر درآمد مشاغل
۵- ماليات بر درآمد اشخاص حقوقي
۶- ماليات بر درآمد اتفاقي
۷- ماليات درآمد ناشي از منابع مختلف مي باشد.
مالياتهاي غير مستقيم نيز به دو گروه ماليات برمصرف و ماليات بر واردات تقسيم مي شود.
تدوين قانون مالياتها و اعمال آن از دو نظر مهم مي باشد، از يك سو نقش مهمي در تامين منابع مالي دولت دارد و از سوي ديگر در تنظيم امور اقتصادي كشور موثر است. بنابراين قوانين مالياتي نه تنها بايد متضمن ايجاد درآمدهايي براي دولت باشند، بلكه بايد به نحوي وضع گردند كه موجب رشد و توسعه اقتصادي كشور شوند. از اهداف ديگري كه قوانين مالياتي بايد آنها را دنبال كنند، تحقق عدالت اجتماعي و توزيع برابر درآمد و ثروت در جامعه مي باشد.
در بودجه سال ۷۹، ۶۴ درصد درآمدهاي مالياتي را، مالياتهاي مستقيم و مابقي، مالياتهاي غير مستقيم تشكيل داده است. همچنين سهم درآمدهاي مالياتي از مخارج دولت حدود ۲۶ درصد بوده است. سهم مالياتها از GDP حدود ۶ درصد، از كل درآمدهاي عمومي كمتر از ۳ درصد و از هزينه هاي جاري حدود ۳۵ تا ۴۰ درصد بوده است.
سير تحولات قانون جامع مالياتهاي مستقيم
قانون جامع مالياتها در سال ۱۳۴۵ تصويب گرديده است. اين قانون به علت وجود اشكالات متعدد در سالهاي ۱۳۶۶ و ۷۱ مورد بازنگري قرار گرفت. با اين وجود عليرغم اصلاحات بعمل آمده، قانون مذكور نتوانست از نابساماني نظام مالياتي بكاهد. بنابراين در سال ۱۳۷۹ اصلاحيه جديد قانون مالياتهاي مستقيم با فراخواني از طرف مجلس، با اتفاق نظر كميسيون اقتصادي مجلس، كارشناسان مركز پژوهشهاي مجلس و كارشناسان مستقل و نمايندگان بخش خصوصي و مسوولان مالياتي كشور، مورد تاييد نمايندگان مجلس قرار گرفت.
اصلاحيه جديد بر قانون مالياتهاي مستقيم متمركز شده است. اين اصلاحيه براي رفع نارساييهاي نظام مالياتي ايران با اصلاحات عميق قانون مالياتهاي مستقيم سال ۱۳۶۶ وضع شده است. زمان اجراي قانون جديد از ابتداي سال ۱۳۸۱ تعيين شده است. در اصلاحيه جديد، نرخ متوسط ماليات از ۵۴ درصد به ۳۵ درصد كاهش يافته است.
لايحه اصلاح مالياتهاي مستقيم موارد زير را در بر مي گيرد:
الف- تعديل نرخهاي مالياتي: در لايحه اصلاح مالياتهاي مستقيم، نرخهاي مالياتي براي فعاليتهاي اقتصادي كاهش يافته است. علاوه بر آن نرخهاي پلكاني قبلي به صورت ثابت ۲۵ درصدي تبديل شده است و بار مالياتي واحدهاي اقتصادي كه از سود آنها ماليات دريافت مي گرديد،كاهش يافته است.
هدف از تعديل نرخ ما ليات، دستيابي به اهداف زير عنوان شده است:
۱- سياست كاهش نرخ ماليات بر رشد اقتصادي تاثير مثبتي خواهد گذاشت و براي سرمايه گذاري (داخلي و خارجي) مفيد خواهد بود.
۲- به دليل توجه برنامه سوم به خصوصي سازي، نرخهاي ماليات بايد كاهش يابد.
۳- كاهش نرخهاي ماليات، باعث افزايش بازدهي و بهره وري سرمايه گذاريها خواهد شد.
۴- به منظور دخالت نرخ تورم سالانه در نظام مالياتي كشور، نرخهاي ماليات با نرخ تورم سالانه تعديل خواهد شد.
۵- كاهش نرخ ماليات، باعث كاهش فرار مالياتي خواهد شد.

ب- رفع تبعيض هاي مالياتي: برخي از معافيتهاي مالياتي كه در حال حاضر براي موسسات و نهادهاي دولتي وجود دارد، طبق لايحه جديد براي همه سرمايه گذاران و فعالان عرصه اقتصادي، اعم از دولتي و خصوصي، يكسان در نظر گرفته شده است، تا شرايط تبعيض آميز بين نهادهاي دولتي و خصوصي از ميان برود.
ج- اصلاح سازمان وصول و تشخيص مالياتي: براي آنكه روند بوروكراتيك وصول ماليات كاهش يابد، معاونت مالياتي وزارت اقتصادي به سازمان امور ماليات تبديل شده است.
د- روشهاي تشخيص و وصول ماليات بر اساس خود اظهاري و اعتماد به افراد و استناد به حسابرسان متعهد در نظر گرفته شده است.
بعضي موارد اصلاحيه قانون مالياتهاي مستقيم

۱- اين اصلاحيه براي حقوق بگيران، ماهانه مبلغي نزديك به يك ميليون و پانصد هزار ريال در ماه معافيت در نظر گرفته است. البته تفاوت اين اصلاحيه با قانون كنوني اين است كه بر خلاف نظام قبلي كه نسبت به تغييرات نرخ تورم سالانه بي تفاوت بود، اين اصلاحيه با توجه به نرخ تورم سالانه تعديل مي شود. البته در اين اصلاحيه بين وضعيت افراد متاهل، مجرد، افراد تحت تكفل و افرادي كه ناچار به پرداخت هزينه هاي درماني براي خود و ديگران هستند تفاوت قائل مي شود.
۲- در قانون كنوني، ماليات بردارايي از ۴ فصل ماليات سالانه املاك، ماليات بر اراضي باير، ماليات بر املاك مسكوني خالي و ماليات بر ارث تشكيل شده است. اما در اصلاحيه قانون مالياتهاي مستقيم به غير از ماليات بر ارث، بقيه مالياتها حذف مي شوند.
۳- كاهش نرخ ماليات بر نقل و انتقالات املاك از ۱۲ درصد نسبت به ارزش معاملاتي آنها، به ۵ درصدكاهش خواهد يافت. كاهش ماليات بر سرقفلي تا حد ۲ درصد دريافتي صاحب حق خواهد بود و از بساز و بفروشان مالياتي تحت عنوان ماليات بساز و بفروش دريافت نمي گردد. تنها يك ماليات اضافي ۱۰ درصدي نسبت به ارزش معاملاتي اعياني مورد فروش، اخذ مي گردد.
۴ -اجاره مستغلات نيز تا سطح يك ميليون و پانصد هزار ريال مشمول ماليات قرار گرفته كه با نرخ تورم تعديل خواهد شد.
۵-كماكان ماليات بر درآمد فعاليتهاي كشاورزي معاف خواهد بود.
۶-سطح معافيت مالياتي حقوق بگيران تا مبلغ يك ميليون و پانصد هزار ريال در ماه، خواهد بود. حقوقهاي تا سطح ۵ ميليون ريال براي حقوق بگيران بخش خصوصي فقط ۱۰ درصد و تا ۱۰ميليون ريال حدود ۵/۱۳ درصد و در بخش دولتي، مشمول نرخ ۵/۸ درصد خواهد بود. عيدي سالانه نيز تا حد معافيت ماهانه حقوق از ماليات معاف خواهد بود.
۷- ماليات بر درآمد مشاغلي كه در قالبي جز قالب شخصيت حقوقي انجام مي پذيرد، جزء مهمي از مالياتها را تشكيل مي دهد. در اين فصل از قانون، نحوه نگهداري سوابق حسابداري و ديگر مستندات و نحوه تشخيص به صورت علي الراس معين شده است. در اين مورد بطوركلي تغييرات بنيادين زير اعمال گرديد:

الف – كليه مشاغل مكلف شده اند كه اسناد و مدارك كافي براي تشخيص درآمد مشمول ماليات خود نگهداري كنند. در صورت عدم نگهداري، موجب جريمه سنگين ۱۰ درصدي نسبت به مبلغ صورت حسابهاي خريد خواهند شد. عدم صدور صورت حساب يا عدم استفاده از كد اقتصادي موجب جريمه اي معادل ۲۰ درصد فروش خواهد شد.
ب – تكيه زياد قانون بر دفاتر قانوني و مواردي مانند تاخير ثبت يا تاخير پلمپ موجب بي اعتباري مستندات موديان نخواهد شد.
ج – موارد تشخيص بصورت علي الراس بسيار كاهش يافته است و ازطريق رسيدگي به دفاتر مستندات تشخيص داده مي شود.
د – صاحبان مشاغل بر طبق اين اصلاحيه از همان ميزان معافيت پايه مالياتي حقوق بگيران استفاده خواهند كرد.
هـ – معافيت مالياتي منوط به اظهار نامه مالياتي در موعد قانوني است. در غير اين صورت موجب تعلق جريمه سنگين ۴۰ درصدي خواهند بود.

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

دانلود مقاله در مورد تورم

۰ بازديد
دسته بندي حسابداري
فرمت فايل docx
حجم فايل 11 كيلو بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

فهرست
مقدمه
۱-تورم چيست؟
۲-تورم به چند دسته تقسيم مي شود و فرق اين دسته ها در چيست؟
۳-راه هاي مبارزه با تورم چيست؟
۴-آيا تورم هميشه مضر است؟
۵-رابطه تورم و توسعه چيست؟
۶-تورم چه تاثيري بر نظام كل كشور دارد؟
۷-آيا تا كنون كشوري توانسته است تورم را به طور كامل ريشه كن كند؟
آمار

مقدمه
تورم اجتماعي يكي از موضوعات مهم در كشور ماست. در اين متن مي خواهيم با اطلاعات بيشتري درباره اين موضوع آشنا شويم.
تورم عبارت است از افزايش دائم قيمت ها كه در نهايت به كاهش قدرت خريد و نابساماني اقتصادي مي انجامد.
همانگونه كه مي دانيد در ايران درصد تورم در سالهاي اخير بسيار زياد بوده است به طوري قيمت ها در هر سال بسيار افزايش يافته و قدرت خريد مردم كم شده است.

ما در اين متن مي خواهيم موضوعات زير را بررسي كنيم:
۱-تورم چيست؟
۲-تورم به چند دسته تقسيم مي شود و فرق اين دسته ها در چيست؟
۳-راه هاي مبارزه با تورم چيست؟
۴-آيا تورم هميشه مضر است؟
۵-رابطه تورم و توسعه چيست؟
۶-تورم چه تاثيري بر نظام كل كشور دارد؟
۷-آيا تا كنون كشوري توانسته است تورم را به طور كامل ريشه كن كند؟
در اينجا ابتدا چند تعريف كلي بيان كرده و بعد به بررسي انواع تورم و چند نمونه از آن مي پردازيم.

۱-تورم چيست؟
تعريف هاي مختلفي ازتورم به عمل آمده،كه همه آنها تقريباً بيانگر يك موضوع هستند:
تورم عبارت است از افزايش دائم و بي رويه سطح عمومي قيمت كالاها و خدمات كه در نهايت به كاهش قدرت خريد و نا بساماني اقتصادي مي شود.

۲-تورم به چند دسته تقسيم مي شود و فرق اين دسته ها در چيست؟
در نظريه هاى اقتصادى, تورم را به سه نوع تقسيم مى كنند:
۱-تورم خزنده(آرام-خفيف): به افزايش ملايم قيمت ها گفته مي شود. ۲-. تورم شديد(تورم شتابان يا تازنده): در اين نوع تورم آهنگ افزايش قيمت ها تند و سريع است. ۳-. تورم بسيار شديد(تورم افسار گسيخته-فوق تورم و ابر تورم): اين نوع تورم شديدترين حالت تورم به شمار مى رود.
كه در آن براى تورم خفيف, افزايش بين ۱ تا ۶ درصد, حداكثر ۴ درصد, بين ۴ تا ۸ درصد در سال را ذكر كرده اند. براى تورم شديد, ۱۵ تا ۲۵ درصد در سال را نوشته اند. معيار تورم بسيار شديد را ۵۰ درصد در ماه يا دو برابر شدن قيمت ها در مدت شش ماه و … بيان داشته اند.البته نمي توان نرخ ثابتي ارائه كرد زيرا اين مقادير با توجه به شرايط زماني و… عوض مي شوند.

علاوه بر اين تقسيم بندي كلي مي توان تورم را به دسته هاي كوچكتري نيز تقسيم كرد:
۱-تورم پنهان:در آن قيمت ثابت ولي كيفيت كمتر مي شود.

۲- تورم خزنده: تورمي آرام و پيوسته است.معمولاً به علت افزايش تقاضا است.بعضي اقتصاددانان معتقند كه محركي براي افزايش درآمد است و بعضي ديگر معتقند كه سبب كاهش قدرت خريد است.(هر ۲۵ سال ۵۰%) ۳- تورم رسمي: به علت افزايش عرضه پول از سوي دولت.

۴- تورم ساختاري:به علت افزايش قيمت ها به دليل وجود تقاضاي اضافي.در اين نوع تورم دستمزدها به دليل وجود فسار(كمبود) در برخي بخش ها افزايش مي يابد.اين نوع تورم در كشور هاي در حال پيشرفت زياد است.

۵- تورم سركش:افزايش سريع و بي حد ومرز قيمت ها

آثارش:۱-كاهش ارزش پول:
۲-گسستگي روابط اقتصادي
۳-فرو پاشي نظام اقتصاد

اين نوع تورم معمولاً پس از جنگها يا انقلاب ها رخ مي دهدمثل افزايش قيمت ۲۵۰۰% در آلمان در سال ۱۹۲۳ ۶-تورم شتابان:افزايش سريع و شديد نرخ تورم مثلاً وقتي دولت سعي كند بيكاري را پايينتر از حد طبيعي نگاه دارد، اين اقدام باعث افزايش تورم مي شود.

۷-تورم مهار شده: تورمي است كه به دليل وجود شرايط تورمي در كشور ايجاد شده است و در مقابل از افزايش آن جلوگير ي شده است. اين شرايط معمولاً از فزوني تقاضاي كل بر عرضه ي كل كالاها و خدمات پديد مي آيد كه با فرض ثابت بودن ديگر شرايط به ازدياد قيمت ها مي انجامد.

۸- تورم فشار سود: تورمي كه در آن تلاش سرمايه داران براي تصاحب سهم بزرگي از درآمد ملي منشا نورم است

۹-تورم فشار هزينه: تورمي كه مستقل از تقاضا صرفاً از افزايش هزينه هاي توليد ناشي مي شود.مثال بارز چنين تورمي را در تمام كشورهاي صنعتي غرب پس از افزايش استثنايي بهاي نفت در سالهاي ۱۹۷۳ و ۱۹۷۸ مي توان ديد.برخي اقتصاددانان معتقدند كه متداولترين منبع تورم فشار هزينه قدرت اتحاديه هاي كشوري است كه اضافه دستمزدي بيش از افزايش بازدهي بدست مي آورند و اين خود در يك مارپيچ تورمي موجب افزايش قيمت ها و متقابلاً تقاضا براي دستمزد بيشتر مي شود.

منتقدان از اين نظديه ۱ستدلال مي كنند كه اگر اتحاديه هاي كارگري هنگامي موفق به افزايش دستمزد شوند كه سطح تقاضاي كل براي جبران آن به اندازه ي كافي افزايش نيافته باشد گرايش هايي در جهت افزايش بيكاري بوجود خواهد آمد كه اثرات ركودي بر اقتصاد خواهد داشت. چنين فرايندي نمي تواند به طور نامحدود ادامه يابد و بنابراين تورم فشار هزينه يقيناً نمي تواند بيان كننده ي تورم مزمني باشد كشور هاي اروپاي غربي پس از جنگ جهاني دوم به آن دچار شدند. لذا افزايش قيمت يا، در مرحله نخست، بايد حاصل تقاضاي اضافي دانست يا حاصل بالا بردن كل تقاضاي پولي براي جلوگيري از بيكاري.

۱۰-تورم فشار تقاضا: تورم ناشي از فزوني تقاضا كل نسبت به كل جريان كالا و خدمات ايجاد شده در اقتصادي كه همه ي عوامل توليد را با ظرفيت كامل بكار گرفته باشد. هرگاه تقاضاي مصرف كنندگان دولت و بنگاهها براي كالا ها و خدمات بر عرضه ي موجود فزوني گيرد قيمت ها در اثر اين عدم تعادل افزايش خواهد يافت. در اصل افزايش قيمت بايد تقاضاي اضافي را از ميان بردارد و بار ديگر تعادل بر قرار سازد و براين اساس بايد براي گرايش مستمر به سوي تورم، كه ويژگي بسياري از اقتصادهاي پس از جنگ شده است، توصيفي يافت. يكي ازنظريه هاي رايج در اين باره مازاد مستمر تقاضا را ناشي از سياست دولت مي داند. بنا به اين نظريه در حالي كه مصرف كنندگان و شركت ها به هنگام افزايش قيمت ها تقاضاي خود را كاهش مي دهند، دولت به دليل توانايي اش در تامين مالي مخارج خود از محل ايجاد پول، مي تواند ميزانميزان مخارج خود را به ارزش واقعي حفظ كند يا حتي افزايش دهد. در نتيجه ي اين اقدام نه تنها ميل مستمر به تورم بوجود مي آيد بلكه سهم بخش دولتي از كل منابع موجود در اقتصاد نيز افزايش مي يابد.

۱۱-تورم اننقال تقاضا: نظريه اي عناصر تورم فشار تقاضا و فشار هزبنه را با هم تركيب مي كند و تغيير در ساخت تقاضاي كل را دليل تورم مي شمارد. هرگاه اقتصاد دچار انعطاف ناپذيري هاي ساختاري باشد، گسترش برخي صنايع با افول برخي ديگر از صنايع همراه خواهد بود و عوامل توليد را به آساني نمي توان به بخش هاي توليدي انتقال داد. از اين رو برداي جذب وسايل توليد به سوي صنايع در حال گسترش بايد قيمت هاي بالاتري پرداخت شود. در نتيجه كارگران بخش هاي افول يابنده خواستار دستمزدي برابر با كارگران ديگر بخش ها مي شوند و تركيب اين عوامل به تورم مي انجامد.

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

آشنايي با حسابداري

۰ بازديد
دسته بندي حسابداري
فرمت فايل docx
حجم فايل 33 كيلو بايت

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود

بنگاه اقتصادي:
درعلم اقتصاد، عوامل اقتصادي مختلفي در اختيار افراد يا گروه هايي قرار دارد كه با تركيب اين عوامل به توليد كالا يا انجام خدمات مي پردازند. اين افراد يا گروهها را بنگاه اقتصادي مي نامند.

رويدادهاي اقتصادي يا مالي:
وقايعي هستند كه با خريد، توليد، توزيع و فروش و ارائه خدمات با فعاليت هايي مانند وام گرفتن و وام دادن سر و كار دارند.

تعريف حسابداري:
عبارت است از: شناسائي، اندازه گيري، ثبت و گزارش اطلاعات اقتصادي براي استفاده كنندگان به گونه اي كه امكان قضاوت و تصميم گيري آگاهانه براي آنها فراهم شود.

اطلاعات حسابداري:
خلاصه اطلاعات مربوط به رويدادهاي مالي مؤثر بر يك واحد اقتصادي خاص مي باشد.

شخصيت حسابداري:
واحد اقتصادي مشخص و جداگانه اي است كه اطلاعات و گزارشهاي حسابداري فقط در مورد آن تهيه مي شود.

(( رابطه اطلاعات حسابداري و تصميم گيري))
انواع واحدهاي اقتصادي:
مؤسسات جدا و مستقلي هستند كه با تركيب عوامل مختلف اقتصادي منافع مالكين خود را دنبال مي كنند. از لحاظ مالكيت، شكل حقوقي و نوع فعاليت به شكل زير طبقه بندي مي شوند.

واحدهاي اقتصادي از نظر مالكيت به سه نوع تقسيم مي شوند:
۱- واحدهاي عمومي: به طور مستقيم يا غير مستقيم در مالكيت دولت يا ساير نهادهاي عمومي قرار دارند. سازمان تأمين اجتماعي نمونه اي از اين واحدها مي باشد.
۲- واحدهاي تعاوني: به منظور رفع نيازمندي هاي مشترك و بهبود وضع اقتصادي و اجتماعي اعضاي آن از طريق خريداري، كمك و همكاري متقابل تشكيل شده و در مالكيت اعضا قرار دارند. مانند شركتهاي تعاوني.
۳- واحدهاي خصوصي: اين واحدها به يك يا چند نفر تعلق دارند و متعلق به بخش عمومي نيستند. مانند فروشگاهها.

واحدهاي اقتصادي از نظر هدف فعاليت به دو دسته تقسيم مي شوند:
۱- واحدهاي انتفاعي: هر واحد اقتصادي كه با هدف سود و منفعت مادي تشكيل شود واحد انتفاعي نام دارد.
۲- واحدهاي غير انتفاعي: هر واحدي را كه هدف از تشكيل آن كسب منفعت مادي براي مالكان آن نباشد واحد غير انتفاعي گويند.

واحدهاي اقتصادي از نظر نوع فعاليت به سه دسته تقسيم مي شوند:
۱- واحدهاي خدماتي: واحدهايي هستند كه خدماتي به مشتريان ارائه مي كنند و معمولاً در قبال ارائه خدمات منفعت كسب مي كنند. مانند بانكها و هتلها.
۲- واحدهاي بازرگاني: به خريد و فروش مواد خام، فرآورده ها و كالاها اشتغال دارند. مانند فروشگاهها.
۳- واحدهاي توليدي: با استفاده از عوامل توليد به ساخت كالاهاي اقتصادي مي پردازند.

واحدهاي اقتصادي از نظر تعداد مالك به دو دسته تقسيم مي شوند:
۱- واحدهاي انفرادي: مالكيت آنها به يك نفر تعلق دارد؛ مانند فروشگاهها، مغازه ها.
۲- واحدهاي غير انفرادي: افراد، سرمايه هاي كوچك خود را با يكديگر جمع مي كنند و واحدهاي بزرگتري را تشكيل مي دهند. مانند شركتها.

معادله حسابداري
دارائي ها:
منابع اقتصادي متعلق به يك واحد اقتصادي كه انتظار مي رود در آينده منفعتي را براي واحد اقتصادي ايجاد نمايد، دارائي گويند.
دارائي هاي واحد اقتصادي = حقوق مالي اشخاص نسبت به دارائي هاي واحد اقتصادي

حقوق مالي اشخاص:
حقوق مالي اشخاص نسبت به دارائي هاي واحد اقتصادي شامل حقوق مالي مالك و حقوق مالي طلبكاران است.
بدهي:
حقوق مالي اشخاص غير از مالك نسبت به دارائي هاي يك واحد اقتصادي را بدهي گويند.
سرمايه:
حق يا ادعاي مالك يا مالكين نسبت به دارائي هاي يك واحد اقتصادي را، سرمايه گويند.
معادله حسابداري دارائي = بدهي + سرمايه

انواع دارائي ها:
۱- نقد و بانك: از مهم ترين دارائي هاي واحد اقتصادي كه براي خريد كالاها و پرداخت بدهي ها مورد استفاده قرار مي گيرد
۲- حساب هاي دريافتني: واحدهاي اقتصادي در قبال ارائه يا فروش دارائي به طور نسيه، از ديگران طلبكار مي شوند. اين قبيل دارائي ها را حساب هاي دريافتني گويند.
۳- ملزومات: شامل كالاها و اجناسي است كه در جريان فعاليت هاي واحد اقتصادي خريداري و به مصرف مي رسد.

انواع بدهي ها:
۱- حساب هاي پرداختي: اين نوع بدهي در ازاي خريد نسيه دارائي يا خدمات از ديگران ايجاد مي شود.
۲- وام پرداختي: اين نوع بدهي در ازاي دريافت وام از مؤسسات اعتباري نظير بانكها ايجاد مي شود.
اهميت معادله حسابداري
حسابداران براي اينكه رويدادهاي مالي مربوط به يك واحد اقتصادي را ثبت و سپس اطلاعات حسابداري را به طور مناسب گزارش كنند؛ بايد:
۱- رويدادهاي مالي مؤثر بر واحد اقتصادي را شناسائي كنند.
۲- ميزان تأثير هر رويداد مالي را بر اجزاي معادله حسابداري ارزيابي و اندازه گيري نمايند.

مثال ۱:
رويداد مالي زير در تعميرگاه تلويزيون ماهر طي دو ماهه ابتداي سال ۱۳۷۱ انجام شده است .آقاي ماهر در فروردين ماه سال ۱۳۷۱ تصميم به تأسيس تعميرگاه تلويزيون گرفت. ابتدا اقدام به دريافت پروانه كسب كرده، سپس در ۱٥ فروردين در بانك، حساب جاري را به نام تعميرگاه ماهر افتتاح مي كند و مبلغ
۳۰۰۰۰۰۰۰ ريال به عنوان سرمايه تعميرگاه به آن حساب واريز مي نماد.

تجزيه و تحليل:
با تأسيس تعميرگاه تلويزيون ماهر، يك واحد اقتصادي كه به آقاي ماهر، تعلق دارد با شخصيت حسابداري مستقل از آقاي ماهر ايجاد مي شود و با افتتاح حساب جاري و واريز ۳۰۰۰۰۰۰۰ ريال به اين حساب، تعميرگاه ماهر صاحب يك قلم دارائي به نام نقد و بانك مي باشد.

ترازنامه:
صورتحسابي است كه دارائي ها و بدهي ها و سرمايه ي مالك يك واحد اقتصادي را، در يك تاريخ معين نشان مي دهد. معمولاً در تهيه تراز نامه بايد به نكات زير توجه كرد:
۱- نوشتن عنوان: عنوان ترازنامه شامل موارد زير است:
الف) نام واحد اقتصادي
ب) نام گزارش يا صورتحساب مالي
ج) تاريخ گزارش
۲- واحد اندازه گيري:
واحد اندازه گيري رويدادهاي مالي، پولي رايج هر كشور است.
۳- طرفين ترازنامه:
در سمت راست ترازنامه دارائي ها و در سمت چپ بدهي ها و سرمايه مالك نوشته مي شود.
٤- ترتيب نوشتن دارائي ها:
در ترازنامه دارائي ها به ترتيب قابليت تبديل به نقد نوشته مي شوند.

٥- ترتيب نوشتن بدهي ها:
بدهي هاي مختلف واحد اقتصادي به ترتيب تاريخ سررسيد پرداخت در ترازنامه نوشته مي شوند.
۶- موازنه:
ترازنامه منطبق بر معادله حسابداري است. بنابراين هميشه بين جمع دارائي ها و جمع بدهي ها و سرمايه مالك توازن وجود دارد.
نمونه اي از يك ترازنامه در شكل زير توضيح داده شده است:
تعميرگاه تلويزيون ماهر

پس از پرداخت، لينك دانلود فايل براي شما نشان داده مي شود

پرداخت و دانلود